دسترسی به محتوای اصلی
سینما

"لئوناردو دی کاپریو" در نقش مولانا جلال‌الدین رومی؟

در پی انتشار خبر کار بر روی فیلم نامه‌ای بر پایه زندگی "مولانا جلال‌الدین رومی" شاعر بنام ایرانی که تولید کننده آن خواستار ایفای نقشش توسط "لئوناردو دی گاپریو" است، "جامعه ایرانیان آمریکا" و "انجمن میراث" (هریتیج) در این کشور، در یک نامه سرگشاده خواستار ایفای این نقش توسط یک بازیگر شرقی شدند.

تبلیغ بازرگانی

در نامه سرگشاده خود به فیلمنامه نویس و تهیه کننده فیلم "رومی"، الهام خاتمی و تریتا پارسی، با گفتن این که خود را سخنگوی "جامعه ایرانیان آمریکا" می دانند و از به تصویر کشیدن زندگی شاعر محبوب ایرانی قرن سیزدهم استقبال می‌کنند، می نویسند: "مولانا جلال الدین رومی" برای همه ایرانیان مقدس است. اشعار زیبای او در مورد شادی و عشق در دل فرهنگ ایرانی ریشه دوانده است. از این رو از گزینش "لئوناردو دی کاپریو" و "رابرت داونی جونیور" برای ایفای به ترتیب نفش مولانا و شمس تبریزی شگفت زده شده‌اند. آانها می گویند این موضع‌گیری به معنای زیر پرسش بردن توانائی بازیگری این هنرمندان نیست که نیازی به اثبات هنرشان ندارند، بلکه می تواند این توهم را بوجود بیاورد که شرقی ها نمی توانند از پسِ بیان داستان‌های خود بَربیایند و باید همواره از آنها در نقش تروریست ها و شخصیت‌های منفی استفاده شود.
آنها می‌افزایند این گزینه‌ها متأسفانه تازگی ندارند و نه تنها داستان‌های کسانی که سبزه‌اند، به ندرت به تصویر کشیده می‌شود بلکه "هالیوود" همواره از هنرپیشگان سفید پوست برای ایفای نقش شخصیت‌های وابسته به اقلیت‌ها استفاده می‌کند.
آنها در پایان، از تصمیم آنان که می خواهند داستان زندگی "رومی" را به آمریکائیان و همچنین مردم جهان نشان دهند ابراز خشنودی می کنند و آن را تلاشی در راه کاستن تنش ها می دانند، اما از آنها می خواهند که از تکرار "کهن الگوها"ئی که به "جنگ تمدن‌ها" می‌افزایند پرهیز کنند...

ماجرا چگونه آغاز شد ؟

سناریو نویس بنام آمریکائی "دیوید فرانزونی" که پیش تر برای نوشتن فیلمنامه "دو هزار گلادیاتور" جایزه اسکار را ربوده بود، و "استفن جو براون" تهیه کننده که بر روی پروژه فیلمی بر پایه زندگی "رومی" کار می کنند، چند روز پیش در گفتگوئی با روزنامه "گاردین"، هدف از این کار خود را مبارزه با تصویر کلیشه ای مسلمانان در سینمای غرب توصیف کردند.
"دیوید فرانزونی" در این مورد گفت : «"رومی" مانند "شکسپیر" است، آنچنان شخصیت والا و استعداد بی‌پایانی دارد که ثروتی برای جامعه و مردمش بشمار می آید."
تهیه کننده فیلم امیدوار است که فیلم رومی را در سال آینده کلید بزند. او و "دیوید فرانزونی"، هفته پیش به استانبول سفر کردند و با چند مولانا شناس دیدار نمودند. آنها همچنین به آرامگاه وی در "قونیه" رفتند.

"دیوید فرانزونی" می گوید که این طرح بسیار پرچالش است؛ اما ما به دلایل بسیار می‌خواهیم این طرح را بدون درنگ پیاده کینم. "رومی" در آمریکا بسیار محبوب است و این فیلم می تواند به این شخصیت، یک چهره ببخشد.

مثنوی و دیوان رومی یکی از بهترین اشعاری هستند که تاکنون سروده شده به شماری زبان در جهان برگردانده شده اند.
این معلم صوفی که در بلخ زاده شد، در زمان حمله مغول به عنوان پناهجو، همراه با خانواده اش به بغداد، مکه و دمشق رفت و سپس در "قونیه" ساکن شد و در آنجا درگذشت.
دیدار وی با شمس تبریزی که تصور می رود درسال 1244 انجام گرفته باشد، مسیر زندگی او را تغییر داد. مرگ شمس، غم بزرگی که در دل مولانا نشاند، او را به سرودن اشعار عاشقانه ای واداشت که بیشتر در غرب شناخته شده هستند.

"دیوید فرانزونی"، و "براون" گرچه می‌گویند برای برگزیدن بازیگران هنوز زود است، اما دلشان می‌خواهد افزون بر "لئوناردو دی کاپریو" در نقش مولانا، "رابرت داونی جونیور" نقش شمس تبریزی را ایفا کند.
"استفن جو براون"، کسی که فیلم هائی چون "هفت"، "فراری"، و "وکیل شیطان" را تهیه کرده، می گوید بزرگترین چالش یافتن شخصیت واقعی مولانا و شمس تبریزی در میان انبوهی از اسطوره است؛ چرا که ساده ترین داده های مربوط به زندگی آنها مورد بحث قرار گرفته است؛ چون در باورهای مردمی، چهره های مسلمان معتبر تبدیل به اسطوره و یا قدیس می‌شوند.

"دیوید فرانزونی" می گوید: هدف ما احیای شخصیت هائی است که در میان سایه های تاریخ گم شده اند. ما باید به جستجوی انسان در پشت اسطوره آنان برویم، چون نمی توانیم درباره یک قدیس بنویسیم. او می افزاید که دادن تصویری به شمس تبریزی بسیار دشوار است چون کسانی که بر روی این فیلم کار می کنند او را شیطان صفت به شمار نمی‌آورند بلکه بر این باورند که شمس تأثیر بدی بر مولانا گذاشته و او را از آموزش و خانواده‌اش دور کرده است. حال این دوگانگی، به سناریونویس و تهیه کننده امکان پروراندن جنبه‌های هنری و سینمائی را می دهد و آنها امیدوارند بتوانند از این زورآزمایی فکری دو شخصیت کلیدی داستان، تصویری قانع کننده بدهند.

"دیوید فرانزونی" می گوید، شاید بتوان این فیلم را با گریختن رومی از زادگاهش به پایان رساند که با رخدادهای زمان ما هم‌خوانی پیدا می کند. چرا که یورش مغول‌ها به افزایش موج بنیادگرائی در خاورمیانه کنونی بی‌شباهت نیست که باعث جنگ و گریز شماری از مردم عادی شده است.

"دیوید فرانزونی" می افزاید، فیلم را بر آموزش رومی و دیدارش با شمس تبریزی فوکوس خواهد کرد و در کنار آن نقش برجسته تری به "کیمیا"، دختر پر جسارت مولانا خواهد داد که به باور پاره ای به همسری شمس تبریزی درآمده است.
او می گوید امیدوار است تماشا گران با مولانا همزادپنداری کنند، چرا که علت دوست داشتن اشعار او توسط همگان روشن است؛ یعنی همانگونه که وقتی از "لورنس عربی" می پرسیدند چرا کویر را دوست می دارد، او می گفت: «برای این که تمیز است». در مورد مولانا هم می توان گفت بدین دلیل که همه آن را درک می‌کنند؛ یا به عبارت دیگر نه تنها درک می کنند بلکه درگیرش می‌شوند.

در پایان، بدون رد مواضع ایرانیان آمریکا و تنها به منظور برانگیختن بحث، می‌توان این پرسش را مطرح کرد که چرا نویسندگان نامه سرگشاده از واژه "رنگ" برای نامیدن رنگ پوست "سبزه" استفاده می کنند که در زبانی چون فرانسه بیشتر در مورد سیاه پوستان به کار گرفته می شود؟ رفتار نژادپرستانه که در پاره ای از کشورها چون آفریقای جنوبی، نسبت به "سبزه ها" نیز در پیش گرفته می‌شد و امروزه در اروپا هم افزایش یافته، مانع از این نمی‌شود که "سبزه‌ها" هیچ‌گاه مانند سرخ پوستان و یا زرد پوستان یک نژاد به شمار نیامده‌اند؛ که البته این تقسیم بندی‌ها هم دیگر معنائی ندارند. ازسوی دیگر می توان این پرسش را مطرح کرد که چرا "جرج کلونی" با تیپ بسیار ایرانی‌اش، از چنین موفقیتی برخوردار است و همه نقش‌ها را هم ایفا می کند؟ 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.