دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

صادق هدایت و تأثیر او بر هنرمندان تآتر

نتشر شده در:

برای سخن از صادق هدایت و تأثیر او بر هنرمندان تآتر ایران، صدرالدین زاهد، کارگردان و بازیگر تآتر پس از تجربه ای در پاریس، این مقوله را همراه با یک نمایش ویدئوئی به شهرها ی دیگر اروپا می برد.

تبلیغ بازرگانی

09:02

گفت و گو با صدرالدین جاهد

دراین حضور او همچنین به بررسی زندگی ونوشته های صادق هدایت می پردازد.
شایسته گفتن است که "تأملی سمعی و بصری بر زندگی و نوشته های تآتری صادق هدایت و اقتباس های هنرمندان تاتر از آثار او "، در تاریخ 27 ژانویه در کلن و یک فوریه در آخن و "افسانه ببر"، اثر "داریو فو" در روزهای 30 ژانویه در کلن و 2 فوریه در آخن اجرا می گردد وسپس به دیگر کشورهای اروپائی نیز خواهد رفت.
صدرالدین زاهد همچنین متنی را هم که خود از داستان « محلل » برای صحنه تنظیم کرده در این سخنرانی ها با مجسم کردن فضای داستان ارائه می دارد.
از صدر الدین زاهد پرسیدم علت کشش هنرمندان تآتر به نوشته های صادق هدایت چیست؟

 

جشنواره تآتر فجر وحواشی آن

سی و یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر، که از 26 دی با بخش رادیو تئاتر و بخش جنبی خیابانی(آیینی) آغاز شده و تا 12 بهمن ماه ادامه دارد، 24 نمایش را در بخش مسابقه بین‌المللی خود گنجانده است. گر وههائی از ایتالیا، استرالیا، مجارستان، آذربایجان، ارمنستان، کره جنوبی و لبنان دراین بخش شرکت دارند.
مقامات مسئول علت شمار کم شرکت کننده خارجی را هزینه های آن و نیز عدم هم خوانی برخی از نمایش ها با معیارهای جامعه ایران توصیف کرده اند.
از جمله سعیدکشن فلاح، دبیر جشنواره تئاتر فجر، می گوید : " بودجه مانعی نبوده با این حال اولین نکته مربوط به گرانی بلیت هواپیما است که بحرانی اساسی برای ما ایجاد کرد و از حضور گروه‌های پرجمعیت محروم شدیم. از سوی دیگر برخی از گروه‌ها درخواست‌های مالی بسیار بالایی داشتند با اینکه بودجه جشنواره نسبت به سال‌های گذشته کسر نشده اما تورم بازار به ویژه بازار ارز‌، ما را از حضور این گروه‌ها نیز محروم کرد. البته به جز اینها برخی از نمایش‌ها به دلیل شرایط فرهنگی مملکت ما امکان اجرا در جشنواره تئاتر فجر را نداشتند چون این آثار رقص بودند و جزو تئاتر به شمار نمی‌آمدند ."
سی ‌و یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر هم زمان در تهران و 5 استان کشور برگزار می شود.
آثار شرکت‌کننده در جشنواره تئاتر فجردر تهران، در تالارهای وحدت‌، پنج سالن زیر مجموعه تئاتر شهر‌، تماشاخانه سنگلج ‌، تالار هنر ‌، خانه نمایش ،‌تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر ،‌تالار استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران ،‌تماشاخانه مهر حوزه هنری، ‌تالارهای فردوسی‌، حافظ و خانه نمایش «آو» اجرا می شوند و آثار نمایشی مسابقه تئاتر خیابانی در بوستان باغ‌هنر و پارکینگ تالار وحدت به اجرا در می آیند.
آن دسته از نمایش‌های خارجی که امکان اجرا در سالن‌های بزرگ را دارند، در تالار‌های وحدت و اصلی که ظرفیت‌شان بالاست به صحنه می روند. در حال که برخی از کارها به خاطر شیوه‌ی اجرایی‌شان ونداشتن امکان اجرا در سالن‌های بزرگ و نیز نبود تالار مولوی امسال ، همه این نمایش‌ها در سالن‌های کوچک تئاتر‌شهر جای داه شده اند.
تالار مولوی به دلیل بدهی معاونت هنری که طی دو سال گذشته هنوز به دانشگاه تهران پرداخت نشده ، نتوانست میزبان سی و یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر باشد.
پیمان شریعتی مدیر اجرائی جشنواره تآتر فجر خود با اشاره به مشکلات و علل آن می گوید : " بیشترین مشکل ما مربوط به سالن‌های کوچک است و به هرحال این اتفاقات در جشنواره‌ی تئاتر فجر اجتناب‌ناپذیر است، البته هر چند ظرفیت تالار‌ها مشخص است اما به اصرار آقای آشنا مدیر مرکز هنرهای نمایشی به تمام تالار‌ها اعلام شده بچه‌های شهرستانی پشت در نمانند و امکان ورود به همه سالن‌ها را پیدا کنند."
حال این پرسش پیش می اید که چرا به گفته وی "به هر حال همیشه جشنواره‌ی تئاتر فجر مشکلاتی داشته که اجتناب‌ناپذیر است." ؟ و چرا جشنواره های تآتر در بسیار از کشورها دچار این نابسامانی و یا "اجتناب ناپذیر بودن" مشکلات نمی شوند؟
مورد دیگری که توسط خبرنگاریها عنوان شده این است که برخی از تماشاگران در زمانی که هنوز نمایش به پایان نرسیده سالن را ترک می‌کنند. آنها از خود می پرسند که آیا این موضوع به خاطر کیفیت پایین اجراهاست یا ترس مخاطبان برای از دست دادن دیگر نمایش‌ها که در سالن‌های دیگری قرار است به صحنه بروند؟
به گزارش برخی بازخورد مخاطبان در هنگام اجرای نمایش‌ها و ترک کردن سالن‌ها در زمانی که هنوز نمایش به پایان نرسیده و همچنین گفت‌وگوهایی که بین مخاطبان در صف‌های ورود به سالن‌ها شنیده می‌شود همگی حاکی از آن است که مخاطبان شمار زیادی از نمایش‌ها را نپسندیده‌اند.
آنها در عین حال می افزایند که ترک سالن‌ها توسط تماشاگران در زمانی که هنوز نمایش‌ها به پایان نرسیده می‌تواند دلیل دیگری هم داشته باشدو آن، همانگونه که معاون هنری ارشاد هم به آن اشاره کرده بود، می تواند فشردگی جدول نمایش‌ها و ترس مخاطبان برای از دست دادن دیگر نمایش‌هائی باشد که در سالن دیگر اجرا می‌شوند.
همه در عین حال به مسئله تآخیر نمایش هااشاره می کنند که باعث می شود کسانی که حتا برای دیدن چند نمایش بلیت تهیه کرده اند، از شماری از آنها صرف نظر کنند و تنها به دیدن یکی از نمایش ها بروند.
خبرگزاری مهر هم نوشت : " متأسفانه 26 دی‌ماه که اولین روز برگزاری سی و یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر بود وقتی به مجموعه تئاتر شهر مراجعه کردیم با فضایی یخ‌زده و بی‌‌شور و هیاهو مواجه شدیم. گمان کردیم روز شنبه است و تئاتر شهر تعطیل! نه از تابلوهای تبلیغاتی خبر بود و نه از فضاسازی. فضایی یخ زده که نشان می‌داد سرمای زمستان جشنواره را نیز منجمد کرده است. "
تبلیغات محیطی پیرامون مجموعه تئاتر شهر و خیابان‌های اطراف وجود نداشت و مدیران و مسئولان تئاتری و یا اعضای دبیرخانه جشنواره برای آغاز این رویداد در فضای باز مجموعه تئاتر شهر حضور پیدا نکردند. بنابراین هنرمندان جزیره قشم در سرمای زمستان ، بدون هیچ خیر مقدم و استقبالی با شک و دو دلی از اینکه کار خود را آغاز کنند یا نه شروع به اجرای اثر خود کردند.
به هر رو دست یابی به خبری که به شکل خلاصه، روشن و جامع برنامه بخش ها و شرکت کنندگان در جشنواره را به شکلی دقیق و منطقی ارائه کند هم علیرغم صرف زمان زیاد، به دست نیامد. حاشیه روی و نیمه کار گذاشتن جملات هم کمکی به دستیابی به خبرهای منظم نمی داد. بد نیست که دست اندرکاران سایت انیترنتی و خبر دهی جشنواره تآتر فجر توضیحات کوتاه و تقسیم بندی شده را در گوشه ای از صفحه خود بگنجانند تا برای دسترسی به یک خبر ساده ساعت ها وقت صرف نشود. از این شاخه به آن شاخه رفتن حتا در صفحه اینترنتی جشنواره دیده می شود که به شکل صفحه نخست یک خبرگزاری تنظیم شده است.

"اسامه بن لادن" چگونه ردیابی و کشته شد

فیلم "عملیات پیش ازبامداد"، فيلم تازه كاترين بيگلو، كارگردان فیلم هرت لاكر (قفسه درد) و برنده اسكار، كه به ماجراي كشته شدن اسامه بن لادن مي پردازد به روی پرده سینما ها آمد و بحث بر انگیز شد.
بحث برانگیز از این رو که در آغاز، فیلم در تاریکی و با صداهای کسانی آغاز می شود که در دو برج نیویورک، در رخداد 11 سپتامبر، پیش از مرگ، در حال شیون هستند و سپس هنگامی که تصویر می آید، ما صحنه های شکنجه مظنونان به همکاری با القاعده را می بینیم. بنابراین شماری می گویند که فیلم به گونه ای به کار بردن شکنجه را توجیه می کند. در حالی که کاترین بیگلو می گوید او با رعایت نظم زمانی و با پژوهش های بسیاری که انجام داده سیر شکار رهبر القاعده را تا زمان کشتنش در فیلم دنبال کرده و شکنجه نیز یکی از مراحل این پیگرد بوده است.
گر چه ساختار فیلم آن را از یک فیلم مستند و یا گزارش خبرنگاری دور می کند، با این حال حکایت از دسترسی این کارگردان و فیلمنامه نویسش "مارک بوآل" به اطلاعات بسیار ریز و دقیق و فراوان دارد. مطلبی که باعث شد "پیتر تی کینگ" یک نماینده پارلمان از حزب جمهوری خواه در نیویورک بگوید که وزارت دفاع آمریکا در جستجوی این است که ببیند این دو از چه امکاناتی برای دستیابی به اطلاعاتی این چنین محرمانه و دقیق برخوردار شده اند. کینگ و شماری دیگر از نمایندگان جمهوری خواه براین باورند که نزدیکان اوباما به منظور کمک به وی در انتخابات اخیر این اطلاعات را در اختیار کارگردان و سناریو نویس گذاشته اند. از این رو شرکت "سونی" تصمیم گرفت نمایش فیلم را تا روز 19 دسامبر به تأخیر اندازد.
به هر رو "عملیات پیش ازبامداد"، فیلم دو ساعت ونیمه"کاترین بیگلو"، که به هیچ وجه شامل عملیات پارتیزانی و چریکی نمی شود، همچون فیلم پیش ترش، "قفسه درد" که فیلمی صرفا جنگی نبود و تمام سکانس های آن را عملیات جنگی در بر نمی‌گرفت،نیز اثری جنگی نیست بلکه آمیخته ای است از اکشن و بی تحرکی. در حقیقت حدود 20 دقیقه پایانی فیلم به شکار بن لادن اختصاص داده شده. اما بر عکس بیشتر فیلم های جنگی چون "پلاتون"، "فول متال جاکت" یا "سفر یه اعماق جهنم " که بیشتر مانیفست های ضد جنگ هستند، فیلم "عملیات پیش ازبامداد" بیشتر بر لذتی تأکید می کند که جنگ به شماری می دهد. نکته جالب این جاست که بر خلاف فیلم هائی که درانها شکنجه توسط شکنجه گران هیولا وار و یا قوی اعمال می گردد، شکنجه گر شخصی است عادی و روشنفکر. شخصیت زن داستان، "مایا" (با بازی جسیکا چستین)، که حس ششمش یافتن بن لادن را ممکن می سازد، بدون احساس ترحم در جلسات شکنجه حاضر می شود و حتا سطل ابی را که با آن شکنجه خفقان داده میشود را پر می کند. زنی که هیچ زندگی خصوصی و عاشقانه ندارد.
"کاترین بیگلو" در فیلم "قفسه درد" هم بر همین باور تأکید می ورزید که برخی از جنگ و کشتن لذت می برند. از این جهت روی سربازی زوم می کرد که همچون یک معتاد به هروئین و مواد مخدر قوی، به لرزش از نگرانی جنگ و انفجار معتاد بود.
"عملیات پیش ازبامداد"، در عین حال داستان یک ماجراجویی سیاسی آمریکائی است. می دانیم که در آغاز، یعنی شش سال پیش، "کاترین بیگلو" ، در نظر داشت داستان یک شکست، شکست به دست نیاوردن "اسامه بن لادن" را بیان کند. اما در حالی که مراحل پیش ساخت و یافتن لوکیشن را در رومانی می گذراند خبر کشتن بن لادن پخش شد. "مارک بوال" ناچارشد سناریوی پیشین را دور بیاندازد و بار دیگر به گرد آوری اطلاعات از منابع خود بپردازد و صحنه پایانی، یعنی حمله به خانه "اسامه بن لادن" در "ابوت آباد" پاکستان را به سناریو بیافزاید. بنابراین فیلم تبدیل به مروری بر یک پیروزی شد.
به هر رو، گویش سینمائی "کاترین بیگلو" و هوش بالای او سبب شده فیلم از جذابیت‌های فراوانی برخوردار باشد چرا که نگاه کاترین بیگلو به جنگ و تروریسم نگاه یک راوی صرف و تحلیل گر نیست بلکه دادن یک گزارش سربسته است. گزارشی که از بحث بسیار در آمریکا بر سر بودجه کلان این عملیات صحبت می کند. بودجه ای که مخفی است اما چندین میلیارد دلار بر آورد می شود. از این رو بود که جورج بوش در سال 2004 می گفت نمی فهمد چرا باید اینهمه برای اسامه بن لادن وقت گذاشته شود و میت رامنی هم در سال 2007 صرف میلیاردها دلار برای کشتن یک نفر را چندان عاقلانه نمی دانست.
شاید بد نباشد بدانید که "کاترین بیگلو" صحنه پایان و خانه "بن لادن" را می توانست در درون یک استودیو بسازد. اما او به چنین کاری تن در نداد و درست شبیه آن خانه را درکویری در اردن ساخت. خانه ای که خانه واقعی بود یعنی برق داشت، درهایش باز و بسته می شد و همه اتاق ها بر مبنای اطلاعاتی که به دست آورده بود ساخته و تزئین شده بودند. در نتیجه ساختن این فیلم 40 میلیون دلار خرج برداشته است.
شایسته یاد آوری است که درفیلم "کا 14 : دام اعماق" با بازی "هریسون فورد" در نقش فرمانده روس زیر دریائی، "کاترین بیگلو" توانسته بود اجازه ورود به زیر دریائی کا 14 را به دست بیاورد. کاری که هیچ امریکائی پیش از او موفق به انجامش نشده بود.
دیگر این که ما برای نخستین بار می بینیم یک شخصیت زن، مایا، در مرکز یک فیلم جنگی قرارمی گیرد. مایا افسر سازمان سیا است که هم اکنون در ارتش خدمت می‌کند و پیشینه زیادی در افغانستان دارد. اکیپ فیلم می گوید این زن را هیچگاه ندیده است چون می بایست هویتش پنهان بماند . اما اجرای نقشش برای "جسیکا چاستین" جایزه "گولدن گلوب" بهترین هنرپیشه زن را به ارمغان آورد.
گفتنی است که همايون ارشادي، در این فیلم در نقش یک تروریست مورد بازجوئی ظاهر می شود و باراک اوباما هم که به شکل مستقیم جریان حمله به خانه "بن لادن" را همراه باشماری از کابینه دولت دنبال می کرد، هنوز به پرسش کارگردان مبنی بر این که ایا فیلم را دیده است ؟ پاسخی نداده .
در پایان باید گفت چنانچه بحث برانگیخته شده پیرامون استفاده ازشکنجه، که اوباما آن را لغو کرد، باعث شود "کاترین بیگلو" به اسکارها دست نیابد، چون به هر حال از نامزدی بهترین کارگردانی کنار گذاشته شده، این بحث ها باعث فروش بسیار خوب این فیلم در اولین هفته نمایشش شده و تنها در آمریکا، 24 میلیون دلار، یعنی دوبرابر فروش" قفسه درد" ، در آمد داشته است. در حالی که "قفسه درد" شش جایزه اسکار را نصیب خود کرده بود.
از سوی دیگر،گر چه فیلم" عملیات پیش از بامداد" می تواند هواداران فیلم های بزن بهادری را ناخشنود کند چون ریتم فیلم گام به گام و همراه با داستان پیش می رود و هیچ صحنه ای را برای پاسخ به بی صبری تماشاگر کوتاه نکرده، اما حکایت از توانائی "کاترین بیگلو" در کارگردانی دارد که یکی از بهترین فیلم های جنگی را ارائه می کند.

گروه باله "انقلاب" کوبا در پاریس

از روز 22 ژانویه تا 3 فوریه، گروه باله "انقلاب" کوبا، با انرژی، کار آئی و آمیختن باله کلاسیک با رقص و موسیقی مدرن به روی صحنه "کازینو دو پاری" خواهد بود.
این گروه متشکل از 19 رقصنده، که برای اولین بار به فرانسه می آیند، بیش از هر چیز معرف یک فرهنگ هست. فرهنگی که در آن نرقصیدن مانند نفس نکشیدن است.
در این برنامه پر رنگ، این رقصندگان که شماری آموزش کلاسیک باله دیده اند وشماری دیگر از دنیای رقص های آفریقائی یا مدرن چون "هیپ هاپ" می آیند، همه سبک ها از آغاز تا پایان در هم آمیخته می شود. و برای پر هیز از کلیشه ای و محدود کردن برنامه به موسیقی و رقص "سالسا" که با هویت کوبائی ها گره خورده، به جز دو بخش کوتاه، از آن استفاده نمی شود.
استفاده از موسیقی زنده و ارکستری که هم ترانه های "بیونسه"، "شاکیرا" ، ریکی مارتین"، "انریکه ایگلزیاس" و یا "پرینس" را می نوازد، گر چه می توانست کمی برای رقصندگان خطر نا هم آهنگی را به دنبال بیاورد، به جذبه این نمایش رقص افزوده است.
گفتنی است که کوبا، در سال 1948، با سرپرستی "آلیسیا آلونسو" و شوهرش "فرنادندو" گروه باله خود را بر پا نهاد. اما این گروه باله از نداشتن بودجه بسیار رنج می برد چون باله کلاسیک جزو فرهنگ کوبا به شمار نمی آمد. پس از رسیدن کاسترو به قدرت در سال 1959 و تحت تأثیر برادر بزرگ، شوروی سابق، او جای خاصی به هنر ها داد و پس از دادن 200.000 دلار به "آلیسیا آولنسو" برای راه اندازی مدرسه باله کوبا به منظور دسترسی رایگان همگان به آموزش رقص، باعث شد که هم اکنون نیز این مدرسه یکی از مدارس معتبر آموزش باله در جهان به شمار آید.

یوسف مجیدزاده، از ترس این‌که اتفاقی برای آثار کشف‌شده در جیرفت افتاده باشد، به دیدن آن‌ها نرفت

یوسف مجیدزاده ، باستان شناس و سرپرست کاوش‌های باستان‌شناسی محوطه‌ی جیرفت که کاوش ها و کشفش در این منطقه در کتابی بسیار زیبا در فرانسه به چاپ رسید و چند سالی است که نتوانسته کاوش‌هایش را ادامه دهد، این روزها به‌شدت نگران وضعیت تپه‌ها و محوطه‌های تاریخی جیرفت و رها شدن کاوش در آن‌هاست.
خبرگزاری ایسنا می نویسد : او در سفر اخیرش به استان کرمان و شهرستان جیرفت، از ترس این‌که اتفاقی برای آثار کشف‌شده افتاده باشد، به دیدن آن‌ها نرفت.
یوسف مجیدزاده که طبق روال هر سال، در فصل پاییز به ایران می رود، امسال نیز در یازدهمین کنگره‌ی باستان‌شناسی ایران پیرامون مدیریت محوطه‌های بزرگ تاریخی با محوریت جیرفت سخنرانی کرد.
او در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا می گوید : پس از گفتگو با مسئول میراث فرهنگی و گردشگری و نیز استاندار کرمان در یافته است که متأسفانه اعتباری برای انجام کاوش باستان‌شناسی وجود ندارد و قرار شده برای سال آینده طرحی بدهد که اگر شرایط فراهم شد کاوش‌ها از سر گرفته شود
یوسف مجید زاده می گوید : "این درست است که اگر آثار جیرفت پنج‌هزار سال دیگر هم زیر زمین بمانند سالم خواهند بود، ولی نگهبانی و حفاظت کردن از جایی که سوراخ کرده‌ایم و رها شده سخت است، به ویژه در جیرفت که نمک در آنجا زیاد است و دیواری که از خاک بیرون می‌آید، به‌محض خشک شدن و در صورت حفاظت نشدن پودر می‌شود."
یوسف مجیدزاده بر این تأکید می کند که جیرفت به صد سال کاوش نیاز دارد و با یاد کردن از «ژان پرو» ، باستان‌شناس و کاوشگر محوطه‌ی شوش، می افزاید : " او معتقد بود در نیم قرن گذشته جیرفت بزرگ‌ترین کشف باستان‌شناسی دنیا بوده، البته آن زمان هنوز نشانه‌های «خط» را هم در جیرفت کشف نکرده بودیم. به همین دلیل، و نیز اهمیت این محوطه، خوب است به باستان‌شناسان و جوانان ایرانی فرصت کاوش داده شود نه این‌که خارجی‌ها را بیاوریم تا کاوش کنند مانند اتفاقی که چند سال پیش در جیرفت افتاد و اجازه‌ی کاوش در آنجا را به یک گروه ایتالیایی دادند."
وی درباره‌ی ضرورت‌های پیگیری کاوش باستان‌شناسی در جیرفت، می گوید: "در پایین تپه‌های تاریخی این محوطه، شهری به وسعت دو در سه کیلومتر بوده که باید ببینیم بافت شهری آن چگونه بوده است. ما هنوز ارتباط خانه‌ها، محل عبادتگاه این شهر و کارگاه سنگ را نمی‌دانیم که این موارد باید مشخص شوند. همچنین با توجه به سه لوحی که پیدا شده‌اند، باید دنبال الواح دیگر یا یک بایگانی خط باشیم."

یوسف مجید زاده تعریف می کند که : "به شهرستان جیرفت رفتم، ولی سر محوطه‌ها و تپه‌ها نتوانستم بروم؛ ترسیدم بروم و ببینیم مثلا دیواری که پیدا شده بود ریخته یا مجسمه آسیب دیده است و نتوانم تحمل کنم، چون در این سن و سال، دیدن چنین چیزی ضربه‌ی سنگینی برای من خواهد بود. البته احتمال دارد که در این چند سال، آسیب‌هایی به آثار وارد شده باشد."
مجیدزاده همچنین می گوید: " در چند سال گذشته، بیشتر فعالیت‌های ما در حوزه‌ی باستان‌شناسی، کاوش نجات‌بخشی بوده که بودجه آن را هم دستگاه مربوط به همان پروژه‌ی عمرانی مانند سدسازی‌ها پرداخت می‌کردند. در حالی که این مشکل سازمان میراث فرهنگی است که پس از سال‌ها هنوز نتوانسته یک بانک اطلاعاتی جامع یا نقشه‌ای از سایت‌های باستان‌شناسی تهیه کنند تا مجریان پروژه‌های عمرانی پیش از شروع کار بدانند در مسیر اجرا، با محوطه‌های تاریخی برخورد می‌کنند یا خیر، زیرا سخت و هزینه‌بر است که در وسط کار مجبور به توقف یا تغییر مسیر اجرای پروژه شوند.".

دنیای سیاست، سیاست مداران با فرهنگ می خواهد

در دنیائی که در شماری از کشورها افرادی بدون فرهنگ به اداره کشور می پردازند و از این رو بسیار در کار خود ناموفق هستند چون نه درس زمامداری خوانده اند و نه با فرهنگ درک خود را صیقل داده اند ویا به عبارت دیگر یک بعدی مانده اند، در غرب بسیار می بینیم که چهره های مهم سیاسی شماری از کشورها و به ویژه فرانسه، در کنار مسئولیت بزرگ خود، یا به نوشتن کتاب می پردازند، یا در زمینه های گوناگون موسیقی و هنر ، گاه تا حد کارشناسی، دانش اندوخته اند و یا تا جائی که ممکن است از دیدن باله ها، اپراها، فیلم ها، نمایشگاهها و نمایش های دیگر غفلت نمی کنند. از جمله آنها "ژاک شیراک" رئیس جمهوری پیشین فرانسه بود که یکی از واردترین افراد به هنر خاور دور به شمار می آمد.
چند روز پیش خبر رسید که "روبر بدنتر"، وزیر پیشین دادگستری و مردی که در سال 1981 موفق شد از پارلمان فرانسه رآی لغو مجازات اعدام را بگیرد و آنرا وارد قانون اساسی فرانسه کند، مردی که از احترام ویژه ای نزد بسیاری از فرانسویان برخوردار است، به دلیل علاقمندی به اپرا، "لیبرتو" یا کلام اپرائی را تنظیم کرده که موسیقی اش ساخته "تییری اسکش" است.
این "لیبرتو" یا در واقع سناریوی اپرا که از یک داستان کوتاه "ویکتور هوگو"، نویسنده بنام فرانسوی بر گرفته شده، "کلود" نام دارد و در چهارچوب فستیوالی به نام "عدالت-بی عدالتی" از روز 27 مارس تا 14 آوریل 2013 در اپرای شهر "لیون" به روی صحنه می آید.
در این "لیبرتو"، "روبر بدنتر" به ایده آل های خود که دفاع از ناتوان و گرفتن حق اوست وفادار می ماند.
گر چه داستان، همانگونه که گفته شد، از یک داستان کوتاه "ویکتور هوگو" به نام "کلود گو" الهام گرفته که در سال 1834 منتشر شد که در آن نویسنده به کمک داستان مواضع ضد حکم اعدام خود را بیان می کرد. اما "بدنتر" آن را کمی تغییر داده و در واقع با مطالعه بایگانی های قضائی شهر "تروآ"، ماحرای "کلود" واقعی را پیدا می کند و می فهمد به چه دلیل "هوگو" خود ماجرای واقعی را به دلیل شرایط اجتماعی دوران و به منظور مبارزه با مقوله اعدام تغییر می دهد. "بدنتر" هم "کلود" اپرا را کارگریک کارخانه ابریشم بافی معرفی می کند که زندگی سخت اما خوشبختی را با زن زندگی و دختر کوچکش می گذراند.
برای امرار معاش آنهاست که "کلود" به مبارزه با کارفرمایش بر می آید که گارگران را از کار بیکار می کند و به جایشان ماشین های انگلیسی و تکنولوژی نوی آن زمان را به کار می گیرد. گفتنی است که در آن زمان برای کسب منفعت بیشتر، کارخانه را به کشوری ارزانتر نمی بردند بلکه افراد و شخصیتشان را له می کردند.
در اپرای"کلود"، این شخصیت برای اعتراض به روش های نا عادلانه اعمال شده، به همراه ابریشم بافان دیگر، تفنگ به دست می گیرند و سنگر می بندند. با دخالت ماموران انتظامی، او دستگیر و به 7 سال زندان محکوم می شود. بعد ها می شنود که همسرش ناچار به خود فروشی شده و از فرزندش هم خبری نیست. در همین حال، رئیس زندان که از محبوبیت او در میان زندانیان نگران بود و میخواست شخصیتش را خورد کند، هم سلولی و دوستش را از وی جدا می ساز. "کلود" بارها از وی می پرسد دوستش کجاست و از رئیس زندان می خواهد وی را بازگرداند. اما رئیس زندان توجهی نمی کند. بنا براین "کلود" نه روز به وی مهلت می دهد که دوستش را بازگرداند. پیش از آن یک قیچی از جعبه خیاطی می رباید و از زندانیان دیگر هم می خواهد تبری برایش پیدا کنند چون می خواهد رئیس زندان را بکشد. در روز موعود، در برابر زندانیان، رئیس زندان را به قتل می رساند بدون اینکه کسی سخنی بگوید. سپس با قیچی ضرباتی به سینه خود وارد می آورد، اما نمی میرد. پس از مداوا، محاکمه و یه اعدام محکوم می شود. سر "کلود" در ماه ژوئن همان سال با گیوتین از بدنش جدا می گردد. " ویکتور هوگو" به بهانه این داستان و شماری داستان دیگر به نقد اجتماع و فقر می پردازد که مادر همه دردهای اجتماع و جانی پروراست.
"روبر بدنتر" می گوید علاقه به اپرا در پی شنیدن اپرت "هلن زیبا" ساخته "ژاک اوفن باخ" در کودکی در او به وجود آمده و می افزاید که در هر خانواده متوسط یهودی همواره آشنا کردن کودکان با یک ساز بسیار رسم بوده تا به پرورش ذوق موسیقیایی انان کمک کند ویا آنها را به سوی این رشته سوق دهد. "بدنتر" می گوید که پیانو را در کودکی آموخته اما این یاد گیری به دلیل جنگ متوقف شده . بنابراین بار دیگر در 60 سالگی آن را ازسر گرفته و تا آنجا که می تواند به تمرین هایش ادامه می دهد.
"روبر بدنتر" می گوید که یک "لیبرتوی" دیگر بر پایه مسائل حقوقی و قضائی در سر دارد که اگر اهنگسازی پیدا شود وبخواهد ازآن اپرائی بسازد، او آماده همکاری است.
در اینجا و پیش از به صحنه رفتن اپرای "کلود"، به ترانه "برگهای مرده" گوش می کنیم که بسیار مورد علاقه این شخصیت خاص است که بر خلاف باور همگان، برای اولین بار توسط "کورا وکر"، خواننده خوب سالهای پنجاه و شصت، اجرا شده است. بعد ها 600 اجرا از این ترانه توسط خوانندگان و موزیسین های مختلف ارائه شده است

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.