دلایل و هزینههای حذف هاشمی
تصمیم به حذف هاشمی از عرصه رقابتهای انتخاباتی علاوه بر تمامیتخواهی متعارف جناح حاکم، نشانه احساس خطر حکومت در قبال وضعیت عمومی کشور و تغییر اضطراری الویتهای آن از نیاز به برگزاری "انتخابات پر شور"، به ضرورت همسو ساختن شاخههای قدرت و نشاندن "مهرۀ خودی و قابلمهار" در منصب ریاست قوه اجرایی است.
نتشر شده در:
مقابله با بحران اقتصادی جاری که طی یک سال گذشته با کاهش بیش از 50 میلیارد دلار از درآمدهای ناشی از صادرات نفت به نقطه جوش رسیده، بدون تغییر وضعیت خارجی و بسنده کردن به راهکارهای متعارف امکان پذیر نیست.
دولت در حال حاضر از 200 هزار میلیارد تومان کسری اعتبار (50 تا 70 میلیارد دلار متناسب با قیمت شناور دلار در بازار آزاد) برای تامین هزینههای جاری رنج میبرد. میزان بدهکاریهای بخش ظاهرأ خصوصی به سیستم بانکی به 30 میلیارد دلار میرسد. میزان بدهی های دولت به سیستم بانکی دوبرابر بدهیهای بخش خصوصی است. میزان قرضههای پرداختی بانکها 20 درصد از حجم سپرده های آنها بیشتر است. به این ترتیب بانکها بیش از موجودی خود پرداخت کرده اند.
اقتصاد ایران عملا ورشکسته است و روند موجود، با در نظر گرفتن عدم تناسب رو به افزایش منابع درآمد و هزینه های دولتی، تنها میتواند بسوی بحرانی تر شدن ادامه یابد. اعلام بحث انگیز افزایش 25 در صد حقوق کارکنان دولت و ادامه پرداختهای نقدی تحت عنوان "یارانه ها" سرعت بحران اقتصادی جاری را از راه افزایش تورم شدت داده و دولت را به چاپ و انتشار بیشتر اسکناسهای بی پشتوانه و افزایش بدهیهای اسمی و غیرقابل پرداخت به نظام بانکی تشویق خواهد کرد.اسکناسهای در گردش ایران هر روز زیادتر و بی ارزشتر میشوند.
در عرصه خارجی، پرونده فعالیتهای اتمی ایران که از آن به عنوان تهدید علیه صلح جهانی یاد میشود همچنان گشوده است. در مقایسه با توان داخلی برای تحمل فشارهای اقتصادی، بردباری جامعه جهانی، و بخصوص تحمل پارهای کشورهای منطقه در برابر اقدامات جمهوری اسلامی، به مراتب کمتر است.
کشورهای غربی و متحدان محلی آنها تابستان سال جاری را مهلت تعیین تکلیف این پرونده تعیین کردهاند وروسیه و چین نیز علیرغم حمایت محدود و مصلحتی از مواضع جمهوری اسلامی، تدریجا به مواضع غرب نزدیکتر از پیش شده اند.
در این وضعیت بحرانی تنها یک تحول محسوس در سیاست داخلی میتوانست انتظارات روانی مثبت را در داخل و خارج بارور ساخته و امید به تغییر و بهبود را در کوتاه مدت تا حدودی افزایش دهد.
حضور هاشمی
هاشمی که با تحمل شکست در رقابتهای سال 84 برابر احمدی نژاد، و متعاقبا رفتارهای تحقیر آمیز علی خامنهای از سال 88 به این سو (کنار نهادن وی از ریاست مجلس خبرگان و مقایسه با احمدی نژاد)، عملا به مهره سوخته نظام تبدیل شده بود، در قحطالرجال حکومت اسلامی ناگهان به یک مهره تاثیرگذار و تعیینکننده در سیاست داخلی ایران تغییر چهره داد.
در مقایسه با دو رقیب اصولگرای شاخص در جمع نامزدهای انتخابات که یکی مورد حمایت رییس دولت و دیگری برخوردار از پشتیبانی رهبر نظام بود، عملگرایی معتدل هاشمی با فاصله ای محسوس جاذبه و رغبت بیشتری را نزد غرب ایجاد کرد. در فاصله کوتاهی پیش از اعلام اسامی از صافی گذشته شورای نگهبان و رد صلاحیت هاشمی، روزنامه نیویورک تایمز تلویحا تمایل غرب به هاشمی را افشا ساخت.
در داخل نیز تنگناهای اقتصادی از یک سو و از سوی دیگر رفتار تجربه شده افکار عمومی برای مقابله با "گزینه های نظام" و تمایل شناخته شده مردم به دادن "رای اعتراضی"، ستاره اقبال هاشمی را که برای نخستین بار درتقابل با اصولگرایان حاکمیت ظاهر شده بود بالا برد.
اقبال فزاینده داخلی و خارجی از نامزدی هاشمی، سپاه و رهبر جمهوری اسلامی را با منبع خطر تازه ای رو در رو ساخت: در صورت دست یافتن به قدرت اجرایی کشور، رفسنجانی میتوانست حدود منافع و دامنه قدرت آنها را بیش از حکومت اصلاح طلبان و دولت دوم احمدینژاد مورد تهدید قرار دهد. هاشمی که هشت سال عملا فرماندهی قوا را طی جنگ طولانی با عراق بر عهده داشت، پشتیبان ادغام ارتش و سپاه و انحلال سپاه پس از استقرار آتشبس با عراق شده بود.
هاشمی طی سالهای رییس جمهوری خود نیز گسترش حیطه اختیارات سپاه را برنمیتافت. فرماندهی سپاه اگر از خاتمی و اصلاح طلبان دولت او، به دلیل محدود ساختن مطامع اقتصادی خشمگین و آزرده بود، با هاشمی کینه و دشمنی آشکار داشت. سپاه در ماجرای سال 82 و تصمیم دولت خاتمی به واگذاری مدیریت بخشی از فرودگاه ساوه به یک شرکت ترک، با اشغال باند اصلی پروازهای خارجی توسط تانک و پرواز دادن دو فروند هواپیما بر فراز فرودگاه ، همچنین تحت الحفظ قرار دادن وزیر وقت راه و صدور اعلامیه علیه رییس دولت، مبادرت به یک کودتای کوچک کرد و خواستار لغو تصمیم دولت شد و به این خواسته نیز دست یافت. حدود منافع اقتصادی و دامنه نفوذ سپاه در مقایسه با دهه قبل، اینک افزایش نجومی یافته است.
هاشمی همچنین در مقایسه با دو رییس دولت بعد از خود (خاتمی و احمدی نژاد)، در ارتباط با علی خامنه ای اقتدار شخصی بیشتری نشان میداد. در صورت بازگشت به قدرت اجرایی، مهار کردن هاشمی برای رهبر جمهوری اسلامی و سپاه به شدت دردسرساز مینمود. رهبر جمهوری اسلامی که طی شورشهای اعتراضی سال هشتاد و هشت حدود و حریمش آسیب فراوان دید، در صورت رسیدن هاشمی به ریاست دولت خود را در خطر رانده شدن به حاشیه میدید.
هزینه های حذف
حذف هاشمی از صحنه انتخابات بدون تردید نتیجه هماهنگی و همدلی سپاه و رهبر جمهوری اسلامی است. در کوتاه مدت، طرح عبور از هاشمی شاید راهکاری کمهزینهتر از دادن فرصت اداره دولت به او به نظر برسد، اما با توجه به شرایط داخلی و خارجی ایران، هزینه های میانمدت حذف او میتواند مصالح کوتاهمدت را به راحتی تحتالشعاع خود قرار دهد.
قرائت غرب از تصمیم نظام به حذف هاشمی، روی کردن به سیاست چالشی در برنامه اتمی و در نتیجه پیشبینی به نتیجه نرسیدن تلاشهای مسالمتآمیز آتی برای مهار کردن ایران در جهت دست یافتن به سلاح اتمی است.
طی ماههای آینده افزایش قابل پیشبینی فشارهای اقتصادی و مالی یکجانبه آمریکا و اروپا میتواند بحران جاری کشور را تشدید و آنرا در شرایط ورشکستگی کامل قرار دهد.
در جبهه خارجی، به دلیل تقویت دست اسرائیل و به نتیجه نرسیدن فشارهای نرم علیه جمهوری اسلامی، خطر جنگ و حمله نظامی علیه ایران افزایش خواهد یافت.
اگرچه مسئولان امنیتی و انتظامی حکومت هشدار میدهند که با جنبشهای اعتراضی مردم مقابله خواهند کرد، ولی نحوه و زمان شکل گرفتن اعتراضهای شهری و نتایج آن از پیش قابل ارزیابی نیست.
تردید نیست که مشکلات عدیده داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، آنطور که هاشمی طی نخستین واکنش بعد از حذف ادعا کرد، با آمدن وی از میان نمیرفت، ولی با کنار گذاشتن او از صحنه انتخابات، راهکارهای حکومت برای حل مشکلات، محدودتر از پیش و هزینههای میان مدت آن، که میتواند تداوم و موجودیت نظام را نیز درگیرد، بیشتر از پیش خواهد شد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید