دسترسی به محتوای اصلی
برگ هایی از فرهنگ و هنر افغانستان

"لبخند خدا" تازه‌ترین مجموعه شعر سفیر-شاعر افغان

نتشر شده در:

در هفته ای که گذشت، در سفارت افغانستان در تاجیکستان، طی مراسمی از تازه ترین کتاب شعر دکتر "عبدالغفور آرزو" تحت عنوان "لبخند خدا" رونمایی شد. دکتر عبدالغفور آرزو، سفیر افغانستان در تاجیکستان و شاعر و پژوهشگر در قلمرو ادب و شعر فارسی دری میهمان برنامه "برگ هایی از فرهنگ و هنر افغانستان" در بخش فارسی رادیوی بین المللی فرانسه است. او به پرسش های ما پاسخ میدهد.

دکتر عبدالغفور آرزو
دکتر عبدالغفور آرزو
تبلیغ بازرگانی

"عبدالغفور آرزو"، نه تنها سفیر و بالاترین نماینده سیاسی دولت افغانستان در تاجیکستان است، بلکه با اندیشه‌های ناب فرهنگی اش که در قالب های ظریف شعری بیان می گردد، پیام آور عشق، آزادی و دوستی، در این سرزمین می باشد. همچنان که او خود با اشاره به خط "رودکی" می گوید: «این مسئولیت فرهنگی اش به موازات مسئولیت سیاسی اش در واژه "صفیر"( به ص) تبلور می یابد».

عبدالغفور آرزو، شاعری را از سال‌های دهه شصت هجری شمسی آغاز می کند. پس از حوادث ماه ثور سال 1978 میلادی و سپس اشغال افغانستان به وسیله نیروهای شوروی سابق، او ناگزیر به ترک وطن گردیده و سال‌های دراز غربت و آوارگی را تاب می آورد.

در آن ایام، شعر عبدالغفورآرزو، بازتاب توفان ویرانگری است که با نام جنگ، بر وطنش افغانستان تحمیل گردیده است.

زبان شعر او در آن هنگام، نغمه ای انقلابی و سیاسی دارد؛ او «مقاومت» را در برابر نیروهای اشغال‌گر وطنش فریاد میزند:

برخیز، هم وطن که وطن در اسارت است،
آماج توپ و موشک دیو شرارت است

پس از آن، نگرانی و واهمه «آرزو» از انحرافی که در جنگ افغانستان پدید آمده، در شعر "جنگل سبز خدا" تجلی می کند. او این چنین آغاز میکند:

از دل کوچه شب همهمه ای می آید
وای بر باور ما، واهمه‌ای می آید

 

به رغم سال های جنگ افغانستان ، شعرهای چند سال اخیر دکتر آرزو دوباره به سوی «عشق و عرفان» چرخش کرده است.
همچنان که در شعر "لبخند خدا" مشاهده میکنیم:

من چه می دانم
مسجع چیست یا مرسل
گوش دل از «نفثة المصدور» لبخندِ شما مملوست
در نگاهت «کشف الاسرار» دگر پیداست
«روضه‌ی خلدبرینِ» قامتت را می‌ستایم من
در «بهارستان» عشقت
سوز دل با «هفت اورنگِ» دگر گل کرد
از «گلستان» صفا یک صفحه جانم
جانَ جانانم قرائت کن
با سرانگشتان زیبایت
ورق زن دفتر دل را
نام این آشفته شاگردِ شما پیداست
کلک خطاطِ ازل با خط نستعلیق بنوشته‌ست

***

من نمی‌دانم مسجع چیست یا مرسل
شعر منثور نگاهت کرده مسحورم
تا فراسوی جنون پر می‌کشم هردم
مات و مبهوت و غزل آوا
با صدای گرم و گیرا می‌کنم انشا:
من نمی‌دانم مسجع چیست یا مرسل
می‌دانم
می‌دانم
می‌دانم
بر لبانت واژگان عشق می‌رقصند
در صفایت مستی صبح ازل پیداست
در نگاهت موج لبخندِ خدا جاری‌ست
  

"عبدالغفور آرزو" در کنار شعر، همچنین نويسنده و محققی است پرتلاش که نوشته‌های فراوانی از او به ويژه در زمينه‌های نقد ادبی به نشر رسيده است که از آن شمارند: "نقد اشعار استاد خليلی"، "بوطيقای بيدل"، "عرفان و ديناميزم تجدد"، "سياه سپيد اندرون در شرح حال و آثار اسماعيل سياه هروی" و...

***

دکتر عبدالغفور آرزو- سفیر افغانستان در تاجیکستان و شاعر و پژوهشگر در قلمرو ادب و شعر فارسی دری، میهمان برنامه "برگ هایی از فرهنگ و هنر افغانستان" در بخش فارسی رادیوی بین المللی فرانسه است. او در این برنامه، به پرسش های ما پاسخ میدهد.

برای شنیدن گفتگوی ما با دکتر عبدالغفور آرزو بر روی فابل صوتی کلیک نمائید.
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.