دسترسی به محتوای اصلی
گنجینه صداها

با یاد عمران صلاحی، شاعر و طنزپرداز

دهم اسفند ماه زادروز عمران صلاحی- شاعر و طنزپرداز پرآوازۀ ایرانی است که در یازدهم مهرماه ١٣٨٥ در پی یک بیماری تؤامان قلبی و ریوی در تهران چشم از زندگی فروپوشید. به گفتۀ جواد مجابی: "عمران هیچگاه از مرگ نمی گفت. همواره از زندگی می گقت و می سرود... ورای شیرینی کلامش زهری جریان داشت که از واقعیت ناگزیر می تراود و او چربدستانه هر دو منظر را به ما نشان می دهد"...

تبلیغ بازرگانی

عمران صلاحی در روز دهم اسفند ماه ١٣٢٥ درتهران چشم به جهان گشود. نخستین شعر عمران صلاحی در پانزده سالگی او در "اطلاعات کودکان" به چاپ رسید اما کار نوشتن را به گونه ای جدی و پیگیر از بیست سالگی در نشریۀ فکاهی "توفیق" آغاز کرد.

راهگشای او به این نشریۀ پرخواننده و موفق آن دوران پرویز شاپور، طراح و طنزپرداز بلند آوازۀ آن ایام، بود. عمران صلاحی در کنار نوشتن و سرودن در "توفیق"، به تحقیق و پژوهش در بارۀ طنز روی آورد و در سال ١٣٤٩ کتاب "طنزآوران ایران" را با همکاری بیژن اسدی پور منتشر کرد. نخستین شعر از اشعار نیمائی عمران صلاحی در سال ١٣٤٧ در مجلۀ "خوشه" به سردبیری احمد شاملو انتشار یافت. صلاحی در عرصۀ شعرو در قلمرو طنز جدی و فعال بود.

افزون بر این، عمران صلاحی از سال ١٣٥٢تا ١٣٧٥ در استخدام رادیو تلویزیون بود و سال ها با شورای عالی ویرایش صدا و سیما همکاری داشت. صلاحی آثار خود را در عرصۀ طنز از جمله با نام مستعار "آقای شکرچیان" به چاپ می رساند.

نادر نادرپور- شاعر برجسته و بزرگ معاصر- در بررسی شعر عمران صلاحی به ویژه اشعار طنزآمیز او، آن گروه از سرایندگانی را که در شعر از طنز یا در طنز از شعر مدد گرفته اند به دو گروه " طنزپردازان شاعر" و "شاعران طنزپرداز" تقسیم کرده و عمران صلاحی را در گروه دوم جای داده و از وی و هادی خرسندی به عنوان شاعرانی نام می برد که در قلمرو شعر نیمائی از طنز مایه گرفته اند. به باور نادر نادرپور در سخن عمران صلاحی چند عنصرغالباً ناسازگار با یکدیگر جمع شده اند و این عناصر عبارتند از : طنز تلخ، اندوه ژرف، و بیان ظریف و ساده.

بر صندلی نشستم

و تکمه های باز ِ کتم را

بستم

یک شاخه گل به دستم

عکسی به یادگار گرفتم

با تنهایی

در های و هوی آب و هیاهوی بچه ها

نادرپور در ادامۀ بحث بر این نکته انگشت می گذارد که این سه عنصر گاه گاه از عالم تنهائی شاعر به دنیای همگان راه می یابند و با چهارمین عنصر که همدردی باشد در می آمیزند و شاعر را درسرودن شاهکاری کوچک یاری می دهند.

در یک هوای سرد ِ پس از باران

مردی رمیده بخت

با سرفه های سخت

دیدم که پهن می کرد

عریانی خودش را

روی طناب رخت

 

در روز خاکسپاری عمران صلاحی، جواد مجابی – شاعر و داستان نویس که در طنز نویسی نیز دستی دارد- در سوگ او چنین گفت: "...عمران هیچگاه از مرگ نمی گفت. همواره از زندگی می گقت و می سرود... ورای شیرینی کلامش زهری جریان داشت که از واقعیت ناگزیر می تراود و او چربدستانه هر دو منظر را به ما نشان می دهد... او همچون ذات زندگی، دیگران را در خود ایمن و شاد می خواست. نمی میرند کسانی که چون عمران عین شادی اند.

عمران تمام عمرش با مردم کوچه زیست." عمران صلاحی بارها در نهایت میزبان نوازی به درخواست های رادیو بین المللی فرانسه برای شعر خوانی، بیان دیدگاه هایش در مورد مسائل فرهنگی، هنری و اجتماعی و به ویژه برنامه های نوروزی بخش فارسی ار.ا ف.ای. پاسخ داده و میهمان ما بود.

در اینجا می توانید سخنان او را در بارۀ زندگی حرفه ایش ، در برنامۀ "در آیینۀ یاد ها" بشنوید این مصاحبه در تاریخ 12 سپتامبر 1998 انجام شده است

عمران صلاحی "در آیینۀ یاد ها"

عمران صلاحی "در آیینۀ یاد ها"

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.