دسترسی به محتوای اصلی
مقاله ویژه

ایران و قطر: الگوهای متفاوت امنیت و قدرت

در فاصله ده روز در دو سوی آبهای خلیج فارس، دو کشور ایران و قطر دو تغییر سیاسی بزرگ را شاهد بودند: در ایران حسن روحانی، 61 ساله، به عنوان رییس جمهور منتخب رژیم اسلامی معرفی شد و در امیر نشین قطر شیخ حمد، 61 ساله، داوطلبانه به نفع فرزند 33 ساله و ولیعهد خود کناره گیری کرد. این دو تغییر همزمان فرصتی است برای مقایسه الگوهای امنیت و قدرت در دو کشور همسایه.

تبلیغ بازرگانی

در ایران، حکومت اسلامی ارزشهای دنیای پیشرفته و حقوق و آزاد های انسانی را، به بهانه استقرار "اسلام سالاری" و حکومت برگزیدگان الهی، به چالش گرفته و در قطر، پیوستن به قافله پیشرفت و گسترش دایره اختیار و انتخاب و گریز آرام و گام به گام از جبر و تحمیل، سرمشق حکومت و برنامه دولت قرار داده شده است.
حاکمیت اسلامی ایران از ابتدای به قدرت رسیدن، اجرای الگوی های اسلامی را مستلزم اعمال زور دید. به زیر چادر کشیدن اجباری زنان، و بازکردن پوشش تزئینی از گردن مردان و تبلیغ محاسن (ریش)، در داخل، و یورش بردن به کشورهای همسایه به بهانه صدور انقلاب و تصرف نمایندگی های سیاسی خارجی بدست دانشجو نمایان "پیرو خط رهبر"، نشان داد که جمهوری اسلامی که با خشونت به حکومت رسیده مصمم است که به بهانه تلافی و انتقام، تنها با توسل به زور به راه خود ادامه دهد.

بر اساس طراحی نظریه‌پردازان حاکمیت، ضمانت تداوم نظام به محدود ساختن شعاع دایره اختیارات مردم، سرکوب مطالبات، مقابله با تمرد، کاربرد تفنگ و تجهیز زنجیری‌های موتورسوار و گسترش بندهای زندان در داخل، و در رابطه با تهدیدهای خارجی، به ساختن بمب و صدور ترور و افراشتن خاک‌ریزهای پرهزینه در عراق و لبنان و سوریه موکول شد.
در قطر، به رغم حضور باورهای مذهبی نزد اکثریت، و طبیعت سنت گرای جامعه از یک سو و از سوی دیگر وجود حاکمیت موروثی اقتدارگرا و غیرانتخابی، نقشه راه برای ادامه حرکت در جامعه جهانی متفاوت با روند حرکت و تعریف امنیت و قدرت در ایران اسلامی بود. امیر قطر، نوگرایی، توسعه ارتباطات، بکار گرفتن اهرم های طبیعی کشور و باز کردن درها با هدف ایجاد فرصتهای تازه در کشور و استفاده از فرصتها برای ایجاد ثروت، و شکل دادن قدرت ملی بر پایه افزایش ثروتهای عمومی را هدف قرار داد و ایران پیروی از " اسلام ناب محمدی" را شعار کار قرار داد.

از سال 1995 که شیخ حمد قدرت حکومت را از پدر به خود منتقل ساخت، هدفهای تعیین‌شده قطر برای دست یافتن به توسعه با سرعت و جدیت بیشتر از پیش دنبال شد. روزی که حمد از ولیعهدی قطر به امیری رسید، جمعیت محلی 200.000 و شمار مجموع ساکنان شبه جزیره در حدود 500.000 نفر بود. در طول ده سال (از 2001 تا 2011) قطر جمعیت خود را با دعوت از نیروی کار خارجی به 2 میلیون نفر رساند.

امروز مردم قطر با داشتن 100.000 دلار درآمد سرانه در یک سال و تک نرخی بودن ارزهای خارجی، ثروتمند ترین مردم دنیا بشمار میروند و مردم ایران با درآمد سرانه واقعی حدود 3000 دلار در ردیف فقیرترین جوامع منطقه. دولت ایران با سوء استفاده از سیستم دلار پنج نرخی در بازار و بمنظور پوشاندن کاستی ها و فقر عمومی، هنگام محاسبه درآمد متوسط مردم، ریال های دریافتی آنها را که در بازار کالا و سرمایه تنها با دلار 3200 تا 3400 تومانی قابل تسعیراست، با دلار 890 تومانی محاسبه و رقم حاصل را به عنوان درآمد سرانه مردم و سیصد درصد بیش از ارزش دریافتی واقعی آنها تبلیغ میکند.

منابع ثروت و مفهوم قدرت

منابع ثروت طبیعی قطر نفت و گاز آن کشور است. با شناخت درست از ارزشهای این دو ذخیره، قطر هر دو اهرم را در خدمت تحقق رشد ملی، ایجاد زیرساختهای شهری و رسیدن به هدفهای سیاست خارجی خود قرار داده است. با بیش از 24 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی، قطر بعد از ایران و روسیه، دارای سومین ذخیره بزرگ دنیا است. این کشور کوچک در عین حال از سال 2006 تاکنون بزرگترین صادر کننده گاز جهان بوده است.
ایران با داشتن بزرگترین ذخیره گاز طبیعی در جهان در نقطه مقابل قطر و ، وارد کننده خالص گاز طبیعی است. افزایش تولید گاز طبیعی ایران به دلیل ترک شرکت‌های نفتی بزرگ، عقب ماندگی‌های فنی و نداشتن منابع مالی کافی، و فساد دولتی طی هشت سال گذشته عملا متوقف مانده و در عوض قطر طی ده سال گذشته تولید گاز خود را 300 در صد افزایش داده است. بزرگترین ذخیره گاز طبیعی قطر از میدان مشترکی است در آبهای خلیج فارس که ایران آن را پارس جنوبی و قطری‌ها گنبد شمالی می خوانند.

ایران با روسیه تشکیل اتحادیه صادرکنندگان گاز را پیشنهاد داد و قطر دبیرخانه آنرا به دوحه برد و دست ایران را از مدیریت اتحادیه به همان شیوه‌ای کوتاه کرد که عربستان دست ایران را از اوپک.
ذخیره نفت قطر به نسبت گاز طبیعی آن کشور، بسیار کوچکتر است. ایران با 151 میلیارد متر مکعب ذخیره دارای چهارمین ذخیره بزرگ نفت جهان، و قطر با 25 میلیارد متر مکعب نفت دارای دوازدهمین ذخیره بزرگ جهان است. سال گذشته قطر در کنار چهار کشور دیگر خلیج فارس میزان صادرات روزانه نفت خام خود را بالاتر از ایران برد. قطر هر روز پرارتباط‌‌‌ تر و ثروتمند تر، و ایران منزوی‌تر و فقیرتر می‌شود.

در ایران مفهوم قدرت بر پایه الگوهای دهه شصت و ایجاد توان نظامی تعریف شده است. برای شکل دادن به توان نظامی آرمانی، یا در داخل می‌باید توان صنعتی کافی داشت و یا سرمایه لازم برای خریدن ابزارها. ایران اسلامی چون از هر دو امتیاز محروم است، به راه میان‌بر برای کسب توان نظامی رو کرده تا مانند کره شمالی و پاکستان، دو کشور فقرزده جنوب شرقی و غرب آسیا، به قدرت انفجار اتمی دست یابد.

با در پیش گرفتن بی‌راهه و تحمل تنبیهات وتحریم‌ها که واکنش طبیعی جامعه جهانی است، ایران تدریجا از کاربرد دو اهرم طبیعی توسعه، یعنی نفت و گاز، محروم مانده است. پیش از انقلاب، ایران با 14.6 درصد رشد اقتصادی، بالاترین رشد سالانه اقتصادی در جهان را داشت و درآمد سرانۀ 1500 دلاری‌اش، در مقایسه با 250 دلار درآمد سرانۀ ترکیه در آن زمان، ششصد درصد درآمد کشور همسایه بود. به شهادت این ارقام، چنانچه روند توسعه پیش از انقلاب از سوی حاکمیت انقلاب اسلامی متوقف نمی‌ماند و الگوهای قدرت در کشور تغییر نمی‌کرد، ایران می‌توانست در جمع پنج قدرت بزرگ اقتصادی دنیا قرار بگیرد. 

مقایسه دو تفکر

با وجود دور ماندن از ساختارهای انتخابی، مردم قطر در نگاه دولت صاحب‌حق شمرده می‌شوند. این طبیعت اقتصاد آزاد است که انسان را ارزشمند، مسئول و در شرایط رقابت دائم قرار دهد. با این نگاه، حرکت دولت و جامعه بسوی توسعه خدمات رفاهی و افزایش سطح زندگی است.

در نگاه حاکمیت جمهوری اسلامی، برغم وجود ساختارهای انتخابی، اصل بر نادانی و بی‌ارزشی انسان، سلب فرصت رقابت و مجبور ساختن فرد به جیره خواری دولتی و در نتیجه نیاز تحمیلی، فرمانبرداری است. در تفکر حاکمیت جمهوری اسلامی، فرد صغیر و نادان و در قیمومیت ولایت مطلق فقیه قرار داده شده است.
در قطر، اقتصاد سیاسی و تفکر رشد و توسعه، ارتباط با جهان آزاد را شکل می‌دهد و در ایران، اقتصاد نظامی مسیر حرکت جامعه را ترسیم میکند. در ایران منابع ملی برای تامین نیازهای حاکمیت بکار گرفته میشوند، و امنیت ملی جای خود را به امنیت رژیم داده است.

در قطر کاهش ترس‌ها و حرکت برای زدودن آنها پیگیری می‌شود و در ایران، تعمیم ترس از دولت، که خود را نماینده قدرت خدا معرفی می‌کند. در قطر دولت کوچک‌تر هدف توسعه است و در جمهوری اسلامی طی 34 سال گذشته دولت هر سال بزرگ‌تر از پیش و در نتیجه نا کارآمد تر، پرهزینه تر و فاسدتر شده است. جمهوری اسلامی فراموش کرده است که دولت مطلوب دولت کوچک است.

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.