دسترسی به محتوای اصلی
فرانسه/اعتصات

اعتصاب‌های فرانسه نشانه آزادی اعتراض است یا علامت سرکوب پلیسی؟

اینکه مسئولان رادیو تلویزیون دولتی ایران بکوشند درگیری های تظاهرات مردم در فرانسه را بزرگ نمائی کنند و نشان دهند که گویا هر جا تظاهراتی باشد پلیس به آن حمله می کند و مردم را با باتون میراند، شاید قابل فهم باشد. این مسئولان تبلیغاتی بدشان نمی آید که بگویند آزادی های غربی واقعیت ندارد. تعجب اینجاست که در میان ایرانیان خارج از کشور نیز این تفکر از سوی کسانی تبلیغ می شود.

BORIS HORVAT / AFP
تبلیغ بازرگانی

روز گذشته با دوست روزنامه نگاری در تهران تلفنی صحبت میکردم. میان گفتگو بیاد اعتصابات فرانسه افتاد و به من دوستانه پیشنهاد کرد که مواظب باشم و در تظاهرات شرکت نکنم. با تعجب علت را پرسیدم. او توضیح داد که هر شب در تلویزیون ایران می بیند که پلیس چگونه تظاهرکنندگان را مضروب می کند و اعتراضات مردم را به خون می کشد. او می گفت تلویزیون ایران هم با آب و تاب این ماجراها را به گونه ای تعریف می کند که نشان دهد مردم مظلوم فرانسه چگونه برای یک تظاهرات اعتراض آمیز و مسالمت جویانه به خیابان آمده اند و با حملات خشونت آمیز پلیس مجبور به ترک محل می شوند. البته من این ادعا را تکذیب کردم و برایش توضیح دادم که در کشورهای دموکراتیک غربی شرکت در تظاهرات خیابانی و اعتصاب حق همه شهروندان است و معمولاً پلیس دخالتی در این وقایع ندارد.

امروز تصادفاً در یکی از سایت های ایرانی (عصر نو) که در خارج از کشور منتشر می شود، چشمم به تیتر مقاله ای افتاد که موضوعش همین تظاهرات فرانسه بود. به‌قلم کسی بنام شهزاد سرمدی که معلوم بود خود در فرانسه زندگی می کند و شاهد عینی ماجراهاست. با حیرت متوجه شدم که او نیز درست مانند تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی روایت مشابهی از حوادث دارد. او از تظاهرات روز 26 ماه مه در پاریس گزارش می داد که گویا " کارگران فرانسه در فضای مخالفت توده ای با سیستم سرمایه داری" دست به تظاهرات زده بودند و "پلیس آموزش دیده، زبده، خشن و وارث دوران امپراطوری فرانسه به دستور دولت ... در کمال خشونت دست به سرکوبی بیرحمانه زد. آنهم نه فقط در پاریس بلکه در اکثر شهرهای صنعتی و دانشجوئی کشور.

این نویسنده محترم به همین هم بسنده نکرده و در یک ارزیابی از توازن قوا در کشور فرانسه اظهار نظر کرده است که "توازن قوا به نفع کارگران نیست و آنها با نیروی عظیم پلیسی – نظامی و دستگاههای عریض و طویل رسانه های جمعی در گیرند." او البته بلافاصله اضافه کرده است که کارگران فرانسوی "با وجود سرکوب شدید" تسلیم نشده اند و از پای نمی افتند.

من البته اطلاع زیادی ندارم که مفسران تلویزیون دولتی ایران چه دلایلی برای سرکوب "خشن" و "خونین" تظاهرکنندگان توسط پلیس فرانسه به بینندگان خود ارائه می دهند. حدس میزنم که هدف آنها اثبات این موضوع است که بهر کجا که روی آسمان همین رنگ است و در نتیجه مدعیان غربی دموکراسی هم درست همان کارهائی را می کنند که "برادران نیروی انتظامی" در ایران انجام می دهند. جالب و البته غم انگیز است که همکار روزنامه نگار من در تهران همین روایت را باور هم کرده بود و برای تظاهر کنندگان احتمالی در فرانسه دلسوزی هم میکرد.

براستی آیا خوانندگان مقاله عصر نو هم که در غرب زندگی می کنند ممکن است ادعاهای این گزارشگر مقیم پاریس را باور کنند؟
بهر حال من بعنوان روزنامه نگار شهادت می دهم که در فرانسه انجام تظاهرات و اعتصابات کاری به آسانی آب خوردن است. کافی است گروههای معترض به پلیس مراجعه کنند و اجازه تظاهرات بگیرند و سپس با آزادی کامل در مسیر هائی که پلیس برایشان تعیین می کند و رفت و آمد اتومبیل ها را متوقف میسازد، دست به راهپیمائی بزنند. مخالفتشان با هر موضوعی هم که باشد (جز شاید مواردی که قانون پیش بینی کرده است) آزادند که شعارهای مطالباتی خود را تهیه کنند و به اطلاع بقیه مردم برسانند.

گرچه مقاله مندرج در سایت عصر نو رسانه های جمعی فرانسه را هم در کنار "نیروهای پلیسی و نظامی (!)" قرار داده است، که لابد به ستایش عملیات خشن سرکوب کارگران می پردازند، ولی باید گفت که رسانه های فرانسه در چند ماهه گذشته از وجود نیروهای جوان معترضی پرده برداشته اند که تظاهرات سنتی سندیکاهای فرانسوی را به تشنج کشانیده اند و باعث ایجاد درگیری با نیروهای پلیس می شوند. گاردهای حفاظتی سندیکاها بارها در گفتگو با مطبوعات خاطرنشان کرده اند که یکی از هدف های دائمی برخوردهای تهاجمی این جوانا ن موسوم به "شیشه شکن" ، که متشکل و سازمان یافته عمل می کنند و مسلح به سنگ و میله های فلزی و ماسک و روبنده هستند ، گاردهای محافظ سندیکاها ست.

هفته گذشته روزنامه لیبراسیون با چند تن از همین جوانان مصاحبه مفصلی انجام داد . آنها در این مصاحبه دلایل خود را برای درگیر شدن با پلیس توضیح داده اند و اظهار عقیده کرده اند که مبارزه سندیکاها مسالمت آمیز و سازشگرانه است و باید برای تحقق شعارها به بنیان های اصلی بورژوازی یعنی بانک ها ، تبلیغات ، موسسات مالی و... حمله کرد. لیبراسیون توضیح می دهد که چگونه این جوانان مسلح به چماق و سنگ با سازماندهی قبلی ناگهان به نیروهای پلیس حمله می کنند و با زدن ضرباتی به آنها میگریزند.

تظاهرات باید تهاجمی باشد. مابرای پیک نیک نیامده ایم.
مجله نوول ابسرواتور سابق هم که حالا به "لوبز" معروف است و یک نشریه دست چپی است این هفته گزارش مفصلی را به این گروههای مهاجم جوانان چپ افراطی اختصاص داده و در گفتگوئی با برخی از فعالین این گرایش به توضیح اهداف و نیات آنها پرداخته است.

"لوسین" یکی از افراد این گروه است. او به خبرنگار نشریه توضیح می دهد که چگونه خود را برای شرکت در تظاهرات آماده کرده است. او تمرین می کند که چگونه باید از چنگ پلیس گریخت. مخفیانه وارد تظاهرات شد و در صفوف اول قرار گرفت. باید کاری کرد که ماموران پلیس با لباس شخصی که در داخل تظاهرات هستند توجهشان جلب نشود. باید گاردهای حفاضت سندیکاهارا دور زد، باید بقیه بچه ها را پیدا کرد و آماده حمله شد. او یک جوگینگ سبز و تی شرت سفید پوشیده ولی زیر آنها یونیفورم سیاه رنگش پنهان شده است. هنگام حمله به بانک ها و شکستن شیشه ها و یا حمله به اتومبیل ها با بسر گذاشتن کاگول و پنهان کردن چهره ، از یونیفورم سیاه استفاده می کند و بعد در چند لحظه بسرعت لباس عوض می کند تا شناخته نشود.

"لوسین" تعریف می کند که یک ساک ورزشی هم دارد که پر از "لوازم" ضروری برای کسانی است که می خواهند وارد "مرحله عمل" شوند. او این وسائل را بین داوطلبان توزیع می کند. او به خبرنگار اعتراف می کند که در اول کار از اینکه یک میله فلزی همراه خود ببرد بشدت می ترسیده است. " الان براحتی میله ام را بر میدارم و راه می افتم."

"ناتالی بن ساهل" که این گزارش را تهیه کرده است، معتقد است که معمولاً به این جوان ها شیشه شکن می گویند (casseur ) . لوسین ترجیح می دهد که به امثال او بگویند "مستقل ها" – یعنی آنها نسبت به سندیکاها و احزاب استقلال دارند – ولی اصطلاح شیشه شکن را قبول دارد و گاهی خودش هم بکار می برد.

بروایت بن ساهل در هر تظاهرات، توجه همه بسمت آنهاست. از پلیس گرفته تا گاردهای محافظ سندیکاها تا روزنامه نگاران و خود تظاهر کنندگان. این ها که "بلاک بلوک" نامیده می شوند ناگهان در جلوی صف تظاهرات پیدایشان می شود. جائی که بتوان بر حرکت تظاهرات اثر گذاشت و در موقع مناسب جلوی حرکت را گرفت. وقتی صف تظاهرات می ایستد کار گروه شیشه شکن ها آغاز می شود. ابتدا نوبت شعارهاست. "همه از پلیس متنفرند" و یا "پاریس بپاخیز"
لوسین تعریف می کند که سپس سنگ ها پرتاب می شوند و بکمک بمب های دودزا فضای پر هیجان تعرض آغاز میگردد.

بعقیده گزارشگر، در اطراف این هسته فعال اصلی که حملات را سازماندهی می کند، جوانان دبیرستانی، گروهی از متقاضیان کار و برخی فعالین مدنی و تعدادی از رهبران کارکشته چپ افراطی بسرعت جمع می شوند. این ها عمدتاً از طبقات متوسط اجتماعی هستند که جذب این حرکات رادیکال می شوند.

این گزارش از قول یک مسئول اداره پلیس نقل می کند که این گروههای افراطی معمولاً فرانسوی هستند، ولی از ماه مارس کسانی از جوانان افراطی هلندی و آلمانی هم در صفوف آنها دیده می شود که در همه تظاهرات شرکت دارند. او همچنین از وجود گروههای جوانان حومه شهر پاریس نیز خبر می دهد. او می گوید اینها هیچ گاه در صف مقدم تظاهرات دیده نشده بودند.

لوسین این موضوع را تایید می کند. می گوید این جوانان حومه شهر پاریس معمولاً در گروههای حدود ده نفری می آیند. کاملاً سازمان یافته و کاملاً مجهز. آنها در حملات بسرعت بکمک ما می آیند و با پلیس درگیر می شوند. سپس بسراغ عملیات شکستن ویترین ها می روند.

پسر جوان 22 ساله ای بنام هوگو به خبرنگار می گوید که این "حومه شهری ها" توجهی به مطالبات تظاهرات ندارند. آنها فقط برای شکستن می آیند. برنامه آنها انتقامجوئی از پلیس است.

"آلیس بیکر" یک وکیل دعاوی که وکالت تظاهرکنندگان را بعهده دارد می گوید که حالا در هر کدام از روزهای تظاهرات در شهرهای مختلف حدود صد نفر بوسیله گلوله های دفاعی پلیس و بمب های گاز آشک آور آنها و سلاح های محاصره شکن آنها زخمی می شوند. بعقیده او نسبت به تظاهرات سالهای گذشته، شدت عمل پلیس سابقه نداشته است.

نشریه لوبز عقیده دارد که هر دو طرف – پلیس و جوانان انقلابی رادیکال – خسته شده اند. ولی وقتی با جوانان افراطی صحبت می شود آنها اصلاً خیال کوتاه آمدن ندارند. ادامه فعالیت های "شب های ایستادگی " و ادامه مبارزه علیه طرح قانون کار به آنها برای مبارزه اختصاصی اشان علیه پلیس و نظام سرمایه داری قوت قلب می دهد.

این نشریه معتقد است که این جوانان که در عرصه مبارزه حرفه ای شده اند، با دقت و مهارت بسیاری هماهنگی می شوند. هسته اصلی آنها حدود صد نفر است که از گروههای مختلف چپی رادیکال تشکیل شده اند.

از "آنتی فاس" ها گرفته تا "زادیست ها" و اعضای "کمیته ناپیدا "تا "جنبش مبارزاتی مستقل ها "که تعدادی از دبیرستانی های رادیکال تدارک دیده اند. خبرنگار این نشریه با یکی از اعضای گروه اخیر مصاحبه کرده است. توما هفده ساله دانش آموز دبیرستانی در پاریس که عضو فعال جنبش مبارزاتی مستقل هاست درباره تظاهرات علیه قانون کار می گوید " اگر خشونت تظاهرات کننده ها بتواند سرو صدا براه بیاندازد و جامعه را وادار کند درباره اش حرف بزنند ، من کاملاً مایلم بشکنم و سرو صدا راه بیاندازم تا صدایم شنیده شود. "اروان"هژده ساله هم که اخیراً یک بار بعلت تخریب اموال عمومی دستگیر و سپس آزاد شده می گوید که از احزاب سیاسی خوشش نمی آید. ترجیح می دهد که همراه جمع به خیابان ها بیاید و در یک حرکت جمعی ، حتی خشونت آمیز ، شرکت داشته باشد.

پلیس نباید به کابوی تبدیل شود
"پاتریسیا تورانشو" روزنامه نگاری است که با سندیکاهای پلیس و مسئولان انتظامی گفتگو کرده است. او از قول آنها نقل می کند که پلیس حق ندارد وارد جنگ تن به تن با شیشه شکن ها شود. وزیر کشور تاکید کرده است که نیروهای پلیس باید انضباط داخل گروه را حفظ کنند و در عین حال برای دستگیری مهاجمین قاطعیت داشته باشند. بدستور وزیر کشور باید تا آنجا که ممکن است از نیروهای مهاجم فاصله گرفت و به آنها نزدیک نشد. پس از هر تظاهرات که امسال بطور مرتب به درگیری هم انجامیده است، دستورالعمل های جدید صادر می شوند. هم برای قاطعیت بیشتر و هم برای احتیاط بیشتر.

برخی از مسئولین سندیکاهای پلیس می گویند تصمیم گروههای مهاجم برای حمله به پلیس و انجام اقدامات تخریبی و تحریک آمیز، افراد پلیس را در موقعیت دشواری قرار می دهد. گاهی کلافه می شوند و از دستشان در می رود و نمی توانند دستور العمل ها را رعایت کنند. توصیه به احتیاط از سوی مقامات سیاسی بحدی است که ماموران  پلیس اگر از کوره در بروند  بلافاصله مواخذه می شوند.

یکی از مسئولان پلیس می گوید "تمام دولت ها در دوران اوجگیری جنبش های اجتماعی از درگیری خشونت آمیز پلیس نگرانند و میترسند مبادا کسی کشته شود. به پلیس می گویند هم محتاط باشد و هم قاطع. از این رو گاهی پلیسی که مورد حمله قرار گرفته و در حالت دفاع مشروع قرار دارد ،احتیاط می کند تا آنجا که ممکن است از اسلحه استفاده نکند. وقتی یک مامور پلیس در شهر نانت بدست مهاجمین افتاد و با میله آهنی و لگد مدت ها کتک خورد و کلاهش را پاره کردند، حتی وقت نکرد از اسلحه اش استفاده کند.

در ماجرای روز هجدهم مه که مهاجمان اتومبیل پلیس را در همین پاریس آتش زدند، کیوین فیلیپی معاون امنیت پلیس که در داخل ماشین بود با وجود تحمل ضربات از اسلحه اش استفاده نکرد ".

یکی از فعالان سندیکای پلیس از تهاجم سازمان یافته رسانه ای مهاجمین علیه پلیس خبر می دهد. بعقیده او وقتی کسانی با میله و سنگ به ماموران پلیس حمله می کنند، کسانی نیز با دوربین فیلم برداری آماده ایستاده اند تا وقتی پلیس واکنش نشان داد از صحنه فیلم برداری کنند. این فیلم ها چند دقیقه بعد در شبکه های اجتماعی هزاران بار به نمایش در می آیند.

در این میان مسئول سندیکای ث.ژ.ت. پلیس فرانسه که بشدت از وجود نیروهای موسوم به "شیشه شکن" خشمگین است در یک مصاحبه با روزنامه اومانیته –نشریه حزب کمونیست – مدعی شده است که دولت عمداً جلوی این گروههای خشونت طلب افراطی را نمی گیرد تا در همه تظاهرات درگیری ایجاد کنند و مردم از شرکت در تظاهرات احساس امنیت نکنند. او ادعا می کند که در تظاهرات اول ماه مه به پلیس هیچ فرمانی برای مقابله با تخریب کننده ها صادر نشد و آنها هر کاری خواستند انجام دادند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.