در چهارچوب مرحله ی یک چهارم نهایی جام حذفی فوتبال باشگاههای ایران، سرخپوشان پرسپولیس با نتیجه ی سه بر صفر، در برابر حریف دیرینه ی خود، آبی پوشان استقلال، شکست خوردند.اما این شکست فراتر از اینکه ادامه ای است به روند نتایج بسیار بد پرسپولیس در فصل جاری، سرخپوشان را وارد بحرانی جدید کرد و حمید استیلی، سرمربی سرخپوشان، پس از دیدار، از سمت خود استعفا داد.
توضیحات بیشتر با رامتین جباری، روزنامه نگار در سوئد:
بازی استقلال- پرسپولیس دربی شماره ی ۷۳ تهران، مرحله ی یکچهارم نهایی جام حذفی بود. جام حذفی به خصوص بعد از کاهش سهمیه ی ایران در لیگ قهرمانان آسیا، خیلی باارزشتر از گذشته شده بود. میدانید که سهمیه ی فوتبال ما در این لیگ، برای سال آینده از چهار سهمیه، به دو سهمیه ی مستقیم کاهش پیدا کرده است و قهرمان جام حذفی، سهمیه ی آسیا را به صورت مستقیم میگیرد.
جدای از آن رویارویی استقلال- پرسپولیس به هر بهانه ای که باشد، حساس است. به خاطر سابقه ی این دو تیم و جوی که بین هوادارها و رسانه ها به وجود میآید و موقعیتی که میتواند بعد از بازی برای تیم برنده یا بازنده به وجود بیاورد.
استقلال صدرنشین لیگ بود و ۵-۶ ملی پوش که از یاران اصلی تیم ملی هستند را در تیم خود دارد و آن طرف، پرسپولیس که امسال به نظر من، بدترین فصل تاریخ خودش را دارد تجربه میکند.
روی کاغذ شانس را به استقلال میدادند، اما سابقه ی تاریخی باز میگفت که برنده ی دربی را نمیشود الزاماً تیم قوی دانست. نمونه ی آن را میتوانیم ۲۵ مهر سال ۱۳۸۲ بدانیم که اتفاقاً پرسپولیس وضعیتی شبیه استقلال امروز را داشت. پگاه گیلان را با هشت گل در استادیوم آزادی شکست داده بود، ستاره های بزرگی را داشت؛ از ساشا ایلیچ توی دروازه تا علی دایی در خط فورواد. ولی آن بازی را بر خلاف انتظار، استقلال برد.
آقای جباری، پس از بازی، محمد رویانیان، سرپرست تیم پرسپولیس و مدیرعامل جدید این تیم، در بیانیه ای متذکر شده که شرایط امروز تیم پرسپولیس به دلیل مشکلاتی که از قبل با این تیم بوده، به وجود آمده است و گفته: «خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج»! منظور ایشان از معماری که این خشت را کج گذاشته و باعث شده تیم پرسپولیس چنین نتایج بدی را کسب کند، چه کسی است؟ این معمار به نظر آقای رویانیان کیست؟
رویه ی دادن بیانیه و نوشتن نامه های سرگشاده، ابتکاری است که فقط در فوتبال ایران میبینیم، که یک مسابقه ی فوتبال را از فلسفه ی یک مسابقه خارج میکنند و اینچنین با افکار عمومی میخواهند بازی کنند یا اینکه هوادارانشان را به شکلی راضی نگه دارند.
اما اگر این را بپذیریم که این روند در فوتبال ما وجود دارد و به هر بهانه ای میشود بیانیه داد یا نامه ی سرگشاده نوشت، آقای رویانیان دارند درست میگویند. یعنی اینکه معمار پرسپولیس برای این فصل و دو سه سال اخیر، آقای حبیب کاشانی بودند و بزرگترین مسئولیت به گردن ایشان است. یعنی شرایطی که امروز پرسپولیس دارد و آن چیزی را که هواداران این تیم دارند تجربه میکنند، به نظر من، مسئول مستقیم اش حبیب کاشانی است.
شما وقتی به چهار دربی گذشته (از دربی ۶۹ تا دیروز) و شکستهای تیم پرسپولیس در آنها نگاه میکنید، میبینید که سه شکست از این چهار شکست تیم پرسپولیس در دوره ی آقای کاشانی بوده است.
ایشان به خصوص برای فصل تازه، دقیقاً در فصل نقل و انتقالات که همه ی تیمها مشغول بستن تیمشان بودند و بازیکنهای مورد نیازشان را میگرفتند، پرسپولیس را وارد یک دعوای کاملاً شخصی با علی دایی کرد. البته من در اینجا نمیخواهم حق را به هیچکدام از دو طرف دعوا بدهم. به نظر من، هر دو طرف منافع شخصی خودشان را به منافع باشگاه ارجح دانستند و پرسپولیس را در حساسترین زمان ممکن توی حاشیه بردند.
آقای کاشانی با آمدن دوباره اش، بزرگترین اشتباه را مرتکب شد، وقتی کرانچا را کنار گذاشت. ما دیدیم که کرانچا بعد از رفتن از ایران، جزو مربیان برتر اروپا انتخاب شد و الان با بازگشت دوباره اش به ایران و هدایت سپاهان، در کوتاه مدت توانسته خیلی از حواشی وحشتناکی را که این فصل سپاهان را هم داشت اذیت میکرد، مدیریت کند و نتیجه بگیرد.
آقای کاشانی بدون هیچ دلیلی، با اینکه تیم سوم لیگ بود، کرانچا را کنار گذاشت و اتفاقاً همان موقع هم خیلی مایل بود که حمید استیلی را بیاورد. ولی استیلی در باشگاه استیلآذین قرارداد داشت و تیم اش هم در موقعیت خوبی بود و آقای کاشانی سراغ علی دایی رفت.
ولی برای این فصل، آقای کاشانی با اینکه طی یک سناریوی از پیش نوشته شده، تیم را در چند هفته قبل از پایان لیگ تنها گذاشته بود و هیچکس دوروبر تیم نبود غیر از علی دایی، وقتی تیم به فینال آمد و قهرمان شد، برای مراسم قهرمانی و گرفتن جام مجدداً حضور فیزیکی خود را در کنار باشگاه اعلام کرد.
من به شخصه با آقای رویانیان موافق ام و مسئول وضعیت امروز پرسپولیس حبیب کاشانی است که امروز هیچکس سراغی از او نمیگیرد.
آقای جباری، آقای رویانیان در بخش دیگری از همین بیانیه، تاکید کرده اند که «حمید استیلی، اگرچه فوتبالیست بزرگی بود، ولی یکی از عوامل ناکامی تیم، همین انتصاب ایشان به عنوان سرمربی تیم پرسپولیس بوده است». در این زمینه چه فکر میکنید و ایا رفتن استیلی، مشکلات پرسپولیس را حل میکند؟
اگر دایره ی فنی مربیان ایرانی را در نظر بگیریم -از ضعیفترین تا قویترین آن که حتی میتوان مثال هم آورد- حمید استیلی خارج از این دایره نیست. یعنی هیچ آلترناتیو دیگر ایرانی ای، آنقدر تفاوت با حمید استیلی ندارد که ما بخواهیم تمام ضعف امروز پرسپولیس را حمید استیلی بدانیم.
مشکل حمید استیلی این بود که به شیوه ی غلطی سرمربی پرسپولیس شد. چرا باید دقیقه ی ۴۰ اولین بازی در فصل یازدهم، هوادارها علیه سرمربی تیم شعار بدهند؟! یعنی هیچ جای دنیا، حتی در فوتبال ایران که مناسبات اش با هیچ استانداردی نمیخواند، ما سابقه اش را نداشته ایم که از دقیقه ی چهل اولین بازی علیه سرمربی شعار بدهند.
هوادارهای تیم بازی هایی را که حبیب کاشانی و اطرافیان اش برای افکار عمومی درآورد نپسندیدند که از همان ابتدا اینچنین فشار روی حبیب استیلی آمد و فصل نقل و انتقالات و آماده سازی را از دست داد و از دقیقه ی اول بازی زیر فشار و استرس بود. وگرنه، به نظر من، حمید استیلی اتفاقاً مربی خوبی است و کسی است که به دنبال مسائل روز فوتبال است. به هرحال او دیر یا زود قرارداد دوباره ای میبندد. چون دایره ی مربیان ایرانی بسیار بسته است و او به هر دلیلی توی این دایره قرار دارد.
نقش استیلی را در شهر بوشهر دیدیم که شاهین بوشهر در فصل گذشته، واقعاً زیبا فوتبال بازی میکرد. یا فصل قبلترش با استیل آذین خوب نتیجه گرفت. ولی برای این فصل دست حمید استیلی خالی بود و شیوه ی روی کار آمدن اش کاملاً اشتباه بود و هیچکس موفقیت پرسپولیس را با حمید استیلی نمیخواست که اینجا هم به نظر من، استیلی قربانی دوستی و رفاقت اش با حبیب کاشانی شد.
آخرین قهرمانی پرسپولیس در سال ۸۷ را همه به حساب حمید استیلی میگذاشتند. به خاطر اینکه عقیده بر این بود که تیم را او بسته بود، تیم را او تمرین داده بود و قطبی یک روز قبل از بازی به تیم ملحق شده بود. نقش استیلی را در این قهرمانی خیلی پررنگ میدانستند.
من بازهم تاکید میکنم که حتی ضعفی هم که امروز به حمید استیلی نسبت داده میشود، در واقع مسئول اش حبیب کاشانی است.
اما آقای جباری، بسیاری بر این عقیده هستند که تیم استقلال اگر چنین پیروزی ای را توانست کسب کند، به دلیل این است که تیمی پر از ستاره است و تمام ستارگان در این تیم حضور دارند. فکر میکنید این مسئله تا چه حد میتواند درست باشد و آیا ترکیب تیم استقلال است که باعث پیروزی و موفقیت این تیم است یا عامل دیگری هم وجود دارد؟
به نظر من، این میتواند بی انصافی محض باشد که ما همه ی موفقیت امروز استقلال را فقط نسبت بدهیم به داشتن ستاره ها و بازیکنان سرشناس، که البته روی فرم هم هستند و دوره ی اوج فوتبالشان است. هرکدامشان، از مهدی رحمتی در درون دروازه تا مجتبی جباری، آندو تیموریان و اگر خسرو حیدری مصدوم را هم در نظر بگیریم، روزهای اوج فوتبالشان را در این فصل دارند تجربه میکنند.
اما در فوتبال ایران که از بازیکن تا مدیرش، هیچکدام اخلاق حرفه ای را شاید حتی با آن آشنایی ندارند، چه برسد به اینکه رعایت بکنند، اتفاقاً مدیریت ستاره ا کار خیلی سختی است. من عقیده دارم که مظلومی توانسته تیم را خیلی خوب مدیریت کند.
اگر نخواهیم روی مسائل فنی خیلی مانور کنیم، مدیریت این تیم کار بسیار چالش برانگیزی بوده که مظلومی با موفقیت توانسته هم فصل گذشته و هم این فصل از عهده ی آن بربیاید. فصل پیش استقلال به خاطر تحولات مدیریتی اش خیلی دیر بسته شد و زمانهای مهمی را از دست داد، ولی نایب قهرمان لیگ شد و نتایج خوبی را گرفت.
همین پیروزی چهار باره ی پرسپولیس، پشت سر هم، اتفاقی بوده که هرگز نیافتاده بوده. من فکر نمیکنم هیچ هوادار استقلالی این حجم از شادی را تجربه کرده باشد که در دو سال اخیر تجربه کرده است.
نمونه هایاش هم در خود فوتبال ایران بوده است. همین استیل آذین فصل گذشته با داشتن آن همه ستاره، از علی کریمی گرفته تا مهدی مهدوی کیا، حسین کاظمی، سیاوش اکبرپور و خیلی های دیگری که ستاره ی فوتبال ایران به حساب می آمدند، راهی لیگ پایین تر شد و به هیچ موفقیتی نرسید. به نظر من، همه چیز در استقلال دارد خوب پیش میرود و بخشی از آن را هم باید در مدیریت تیم دید.
در ارتباط با حضور سه باره ی فتح الله زاده در استقلال، فکر میکنم اینبار او از گذشته درس گرفته است. فتح الله زاده کسی است که همیشه منافع شخصی اش را بر نفع تیم ارجح میدانسته است. نمونه ی آن برخوردی بود که در دو مقطع تاریخی با ناصر حجازی عزیز کرد و همیشه سر بزنگاه های مهم، راهش را از سرمربی تیم جدا میکرد. اما اینبار، بر خلاف میل باطنی اش، حمایت قاطعی را دارد از کادر فنی اش انجام میدهد.
آقای جباری، از طرف دیگر، بعد از بازی، علی کریمی کاپیتان تیم پرسپولیس، به عزیز محمدی که نایب رییس فدراسیون فوتبال است، شدیداً حمله کرده و گفته است: «من اگر تمام چیزهایی را که در مورد ایشان میدانم بگویم، ممکن است به قیمت خداحافظی ام با فوتبال تمام بشود» و از آن سو، خود عزیز محمدی هم تاکید کرده است که اگر کریمی مشکلات ایشان را افشا نکند، به فوتبال خیانت کرده و گفته است: «انتقاد از من باعث خداحافظی کریمی از فوتبال نخواهد شد». دلیل انتقاد کریمی چیست و چه چیزهایی هست که ایشان ناگفته نگه داشته است؟
این افشاگری هایی که همیشه به آن اشاره میشود و هیچوقت هم بیان نمیشود و بیشتر شکل تهدیدی را دارد که کلیشهای هم شده است را نباید جدی گرفت. واکنش کریمی به عنوان کسی که بیشترین بار مسئولیت تیم روی دوش اوست و شاید تک ستاره ی امروز تیم پرسپولیس و حتی فوتبال ایران است (محبوبیت اش را هم که اضافه کنیم)، قابل درک است.
اما استثناً در اتفاقی که افتاده، شاید بشود حق را به عزیز محمدی به عنوان برنامه ریز و رییس سازمان لیگ داد؛ به این دلیل که باز شیوه ی برنامه ریزی پیش از فصل از استثنائات فوتبال ما بوده است. البته من آن را به دلیل حضور کیروش و به خاطر برنامه ریزیهایی که برای تیم ملی دارد، میبینم. به خصوص که بعد از عید میخواهد برای زمانهای بیشتری تیم را در اختیار داشته باشد.
آنها در یک برنامه ریزی به اسم «در یک نگاه» این تاریخها را پیشبینی کرده بودند و حتی قرار بود بازیهای مرحله ی یکچهارم نهایی جام حذفی در دوازدهم آذر برگزار بشود که به جمعه ۱۹ آذر موکول شد؛ چون دربی بود و ترجیح میدادند در یک روز تعطیل برگزار شود.
با توجه به اتفاق و نتیجه ی سنگین شکست پرسپولیس در بازی روز جمعه که بعد از ۱۴ سال، دوباره سه گل از استقلال خورد، واکنش کریمی و عصبانیت اش قابل درک است. ولی شاید امروز در شرایط آرامتری، او خودش هم پشیمان شده باشد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید