دسترسی به محتوای اصلی
ورزش

کارلوس کیروش در ارتباط با ورزش ایران چه فکر میکند

نتشر شده در:

تیم ملی فوتبال ایران در چهارچوب یک دیدار دوستانه، میزبان تیم ملی فلسطین بود و با نتیجه‏ ی هفت بر صفر به پیروزی رسید. در این میان، شاید تنها کسی که در ایران نه تنها از پیروزی تیم ملی خوشحال نشد، بلکه عمل‏کرد تیم ملی را به شدت به باد انتقاد گرفت، حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه‏ ی کیهان بود.

DR
تبلیغ بازرگانی

حسین شریعتمداری با انتشار مقاله ای تاکید کرد که «پیروزی هفت بر صفر تیم ملی، دور از منش پهلوانی بوده است». وی در ادامه متذکر شد: «حرمت تیم ملی فوتبال فلسطین که از میان آتش و خون به میهمانی آمده بود، زیر پا گذاشته شد و تیم ایران دست‏کم می‏توانست در پی نتیجه‏ ی مساوی باشد و یا به حداقل گل بسنده کند. چرا که باید تیم ملی توجه می‏کرد به شرایط سخت تحمیل شده از سوی صهیونیست‏ها بر مردم مظلوم فلسطین»!
ا‏ظهارات حسین شریعتمداری و هم‏چنین مسائل و مشکلات اخیری که به ‏وجود آمد و سبب شد تیم ملی امید از راه المپیک لندن حذف شود و یا سپاهان به دلیل سوءمدیریت این تیم، از رقابت‏‏های لیگ قهرمانان باشگاه‏های آسیا حذف شود، فضای نامناسبی را برای فوتبال ایران به ‏وجود آورده است.
در حال حاضر، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، کارلوس کی‏روش، تنها مربی طراز اول حرفه ‏ای جهان است که در فوتبال ایران حضور دارد و سرمربی‏گری تیم ملی را برعهده گرفته است. باید یادآوری کرد که کارلوس کی‏روش سرمربی تیم ملی فوتبال پرتغال بوده، سال‏ها دستیار آلکس فرگوسن، سرمربی تیم منچستر یونایتد و یک فصل نیز سرمربی تیم رئال مادرید بوده است.

آقای رامتین جباری، شما روزنامه ‏نگار ورزشی، ساکن سوئد هستید. با مسائلی که اخیراً پیش آمده -مسئله ‏ی تیم ملی امید، مسئله‏ ی سپاهان، واکنش بسیار عجیب حسین شریعتمداری- به نظر شما، کارلوس کی‏روش با خودش در ارتباط با وضعیت ورزش و فوتبال در ایران چه فکر می‏کند؟

صرف نظر از این‏که کی‏روش چه فکر می‏کند، به نظر من، این اظهارنظر آقای شریعتمداری غم‏ انگیزترین واکنشی است که می‏شود در برابر یک نتیجه ‏ی فوتبال داشت. یعنی شما وقتی کم‏ترین آشنایی را با ورزش و فلسفه ‏ی ورزش داشته باشید، من فکر می‏کنم ابداً چنین تحلیلی به ذهن‏تان خطور نمی‏کند که یک نتیجه‏ ی فوتبال می‏تواند توهین به تیم بازنده باشد.
تصور من این است که اگر تیم فلسطین که آقای شریعتمداری با داعیه‏ ی حمایت از این تیم، چنین مقاله‏ ی تندی را علیه این نتیجه منتشر کرده‏ اند مواجه بشوند، آن را بزرگ‏ترین توهین به خودشان بدانند، به عنوان یک تیم ورزشی. چون مسلماً هیچ تیم ورزشی‏ ای با این باور به میدان نمی‏ آید که قرار باشد حریف‏ اش به او آوانس بدهد و یا با نگاهی ترحم‏ آمیز با او مواجه بشود.
حال شما خودتان را بگذاری جای کی‏روش که از یک دنیای حرفه‏ ای و با آن سابقه ‏ی ورزشی حرفه‏ ای می‏ آید و در دوره ‏ای از مربی‏گری‏ اش به ایران آمده که خیلی فرق می‏کند با مربی‏ه ای بزرگی که قبل از کی‏روش به ایران آمدند.
مثلاً ایلیچ و بلازویچ هر دو در دوره‏ای از کار حرفه‏ ای‏شان به ایران آمدند که دوره ‏ی پایانی کارنامه ‏ی حرفه‏ ای‏شان بود و آن‏ها بعد از تیم ملی ایران دیگر هیچ تصویر یا جایگاه بزرگ‏تری را برای خودشان متصور نبودند. اما کی‏روش در شرایطی از کارنامه‏ ی حرفه‏ ای ‏اش به ایران آمده که در ذهن خودش به همان اندازه که تیم ایران برای موفقیت انگیزه دارد، کی‏روش چندبرابر آن انگیزه را دارد.

وقتی اخبار کی‏روش را در ایران دنبال می‏کنیم، می‏بینیم که فعالیتی شبانه‏ روزی دارد و حتی تایم‏ هایی که درگیر اردو و مسابقات نیست، وقت بیشتری را برای محل کارش، فدراسیون فوتبال و برنامه ‏‏ریزی برای فوتبال ایران می‏گذارد.
حال تصور کنید چنین آدمی با چنین تفکر حرفه‏ای آمده وارد فوتبالی شده که در یک کلام سوءمدیریت بر آن حاکم است. یعنی دیگر عینیت این داستان تیم امید بوده و بعد از آن تیم سپاهان. اکنون نیز جالب این است که تیم امید، تیمی است که جدای از فدراسیون، حمایت کمیته‏ ی ملی المپیک را دارد، به‏ خاطر این‏که هدف‏ اش بازی‏های المپیک لندن بوده و مسلماً هر کشوری برنامه‏ ریزی‏ اش برای المپیک مشخص است.
تصویر دوم تیم سپاهان است. تیمی که دهه ‏ی اخیر پرافتخارترین تیم باشگاهی ایران بوده است و شما در هردوی این ماجرا، به دلیل یک سوءمدیریت و یک کوتاهی و غفلت، هردو مسیر را از دست می‏دهید. یعنی هم جام باشگاه‏های آسیا و هم رفتن به المپیک را.
وقتی یک نفر دارد به تنهایی بار رسیدن یک تیم را به جام جهانی طی می‏کند، اولاً جوی که برای‏ اش به‏ وجود آمده بود، در شرایط بازی‏هایی که می‏خواست با مالدیو این راه را آغاز کند…! آمد یک دیدار تدارکاتی با ماداگاسکار گذاشت و وقتی در آن دیدار، ایران با اختلاف یک گل برنده شد، هجمه ‏ای از فشار روی کی‏روش بود که چرا تیمی مانند ماداگاسکار فقط یک گل. بعد هم وقتی ایران بازی با مالدیو را یک بر صفر برد، مجدداً این هجمه‏ ی انتقادات آمد.
حالا هر مربی متفکری باشد، شرایط محیطی- فرهنگی را هم درک می‏کند و برای این مسئله راه‏ حلی ارائه می‏دهد که به عقیده‏ ی من، فلسفه‏ ی بازی با فلسطین این بود که تیم برود و با یک برد پرگل بیرون بیاید. چرا که دیدار بعدی با بحرین است که متأسفانه دیدار با بحرین، چند سالی است که برای ایران بیشتر یک جنگ اعصاب است تا یک مسابقه ‏ی فوتبال.
ناخودآگاه، بخصوص وقتی بازی با بحرین در استادیوم آزادی برگزار می‏شود، بازیکنان تیم ملی ایران با استرس و اعصابی ناراحت به این بازی می‏روند و هیچ چیزی فکر بازیکنان ما را آزاد نمی‏کرد، مگر یک بازی که دقیقاً شبه دست‏گرمی بود و روحیه و انگیزه‏ ی لازم را به بازیکنان ما برمی‏گرداند.
حالا فکر کنید که چنین تحلیلی در فاصله‏ ی ۷۲ ساعت مانده به بازی با بحرین منتشر می‏شود و اگر مدیر رسانه ‏ای کی‏روش هم بر فرض مثال یک فرد بی ‏تجربه باشد و خبر این مقاله با توجه به جایگاه روزنامه ‏ی کیهان، به سابقه‏ ی تاریخی‏ اش و نه حال و روز امروزش منتقل بشود، علامت سئوال‏های خیلی عجیب و غریبی در ذهن کی‏روش بوجود می‏آید که واقعاً چه راه ‏حلی برای موفقیت تیم ملی فوتبال ایران وجود دارد.
یعنی اگر شما یک بازی تدارکاتی را برنده بیرون بیایید، باید پاسخ‏گو باشید، اگر نتیجه ‏ی بازی تدارکاتی را واگذار کنید، باز فلسفه‏ ی بازی تدارکاتی فراموش می‏شود و جور دیگری باید پاسخ‏گو باشید و به نظر من، شاید این شرایط گاهی او را مأیوس کند.

به این ترتیب، آقای شریعتمداری شاید توقع دارند که در هر دیدار، ملی ‏پوشان ایرانی قبل از این‏که وارد زمین بشوند، فکر کنند حریف‏شان در چه وضعیتی از لحاظ سیاسی- اجتماعی قرار دارد. فکر می‏کنید آقای شریعتمداری توقع دارد که ملی‏ پوشان ایرانی در برابر بحرین چگونه بازی کنند؟

به نکته‏ ی خیلی خوبی اشاره کردید؛ الان شرایط سیاسی بحرین هم برای آقای شریعتمداری و فلسفه‏ ی فکری نزدیک به آقای شریعتمداری، چیزی شبیه به فلسطین است.
یعنی آن‏جا هم الان مردمان مظلوم واقع شده ‏اند و مسلماً توقعی که الان ایشان و گروه فکری ایشان از تیم ملی دارند، این است که تیم ملی در برابر بحرین هم با یک روحیه‏ ی جوان‏مردی از نوع شریعتمداری برخورد کند و همان‏طور که در مقاله ‏شان نوشتند که «کاش با فلسطین نتیجه مساوی می‏شد و یا حداقل اگر قرار بود ببرید، با اختلاف یک گل می‏بردید»، فکر می‏کنم برای بحرین این‏بار به مساوی راضی باشند.

برگردیم به دو مشکل بزرگی که برای فوتبال ایران پیش آمد و می‏تواند آقای کی‏روش را بسیار متعجب کند. در وهله‏ ی اول مسئله ‏ی تیم ملی امید؛ الان دو ماه از این جریان گذشته است. ممکن است کمی در این ارتباط توضیح بدهید؟ آیا روشن شد چرا این مسئله پیش آمده است؟

در باره‏ ی تیم امید، خبر تازه‏ ای که هست این است که در آسیا، بخصوص در منطقه‏ ی غرب آسیا، جمع  سوءمدیریت‏ها در کنار هم است. الان تیم عراق هم، چون در بازی با ایران یک صغر سنی (کاپیتان تیم) داشته، از دور مسابقات حذف شده است. با وجود این‏که عراق به مرحله‏ ی گروهی راه یافت و بازی‏ ای هم در برابر ازبکستان انجام داد که البته آن بازی را هم دو هیچ باخته است.
تصوری که در فوتبال ایران وجود دارد و امروز در مصاحبه‏‏ ی نایب‏ رییس اول فدراسیون، آقای تاج هم مطرح شد، این است که فدراسیون امیدوار است حذف تیم عراق، منجر به بازگشت تیم امید بشود و آقای تاج حتی امتیازی هم به فیفا داده‏ اند که ما آن باخت دو بر صفر عراق را هم بر عهده می‏گیریم.
این نوع نگاه نشان می‏دهد که علاوه بر سوءمدیریت، ناآشنایی با قوانین هم مطرح است. یعنی قوانین را هم حتی نمی‏دانند. چه بسا اگر تیم ایران از همین بازیکن صغر سنی عراق در اربیل باخبر می‏بود، اصلاً کار به داستان کمال کامیابی‏نیا، بازیکن دواخطاره‏ ی ما و حذف تیم امید نمی‏رسید. حذفی که در نهایت‏، رییس کمیته‏ ی تیم‏های ملی یک تغییر جایگاه داد و فقط اصغر حاجی‏لو قربانی این داستان شد.
اصغر حاجی‏لو سرپرستی بود که بدون قرارداد و بدون حکم و کاملاً افتخاری با تیم ملی امید همکاری می‏کرد، اما تنها کسی بود که خبر اخراج‏اش اعلام شد. تصور کنید، به فردی که قرارداد ندارد، حکم اخراج بدهند!
من فکر نمی‏کنم تیم امید به مسابقات برگردد. به خاطر این‏که تیم ملی امید تخلفی کرده و کنار گذاشته شده و بعد از آن هم تخلف تیم عراق آشکار شده و این تیم هم کنار گذاشته شده است. فکر می‏کنم به احتمال قوی بازی‏های این مرحله، در این گروه با سه تیم دنبال شود. مگر این‏که رایزنی‏ ها و لابی‏ هایی بشود که تیم ایران را برگردانند.
ب‏خصوص که الان آقای تاج برای انتخابات دی‏ ماه و ریاست فدراسیون خیلی دوندگی می‏کنند. شاید ایشان لابی قوی‏ ای هم پیدا کند و این را به اسم خودش ثبت کند که می‏تواند امتیاز بزرگی برای گرفتن صندلی ریاست فدراسیون فوتبال باشد.

بپردازیم به مسئله‏ ی تیم فوتبال سپاهان که متأسفانه بازهم با مسئله‏ ی سوءمدیریت روبرو شد و از رقابت لیگ قهرمانان آسیا حذف گردید. ممکن است در این زمینه کمی توضیح بدهید و این‏که به نظر شما کارلوس کی‏روش در این‏باره چگونه فکر می‏کند؟

سپاهان قطعاً فصل پرحاشیه‏ ای را دارد. یعنی همان تحول ناگهانی مدیریت، پیش از شروع فصل و رفتن ساکت بعد از یک دهه، نشان می‏داد که این تیم امسال با حواشی بسیار زیادی مواجه خواهد شد که عینیت آن داستان رحمان احمدی و دواخطاره بودن‏اش در بازی‏های آسیایی بود که منجر به حذف این تیم شد.
مسلماً سپاهان و افتخارات و قهرمانی‏های‏اش در ۱۰ سال اخیر به عنوان یکی از نقاط قوت به کی‏روش معرفی شده بود. ب‏خصوص که خود کی‏روش هم قهرمانی فصل گذشته ‏ی این تیم را از نزدیک شاهد بود. مسلماً این ماجرا تصویر خوبی برای او نخواهد داشت.
یعنی وقتی شما یک‏سری المان‏های فوتبال ایران را به عنوان موفقیت به یک فرد خارجی معرفی می‏کنید و تصویر این عینیت‏ها در ذهن او به آسانی و با عدم مدیریت‏هایی که آماتورترین تیم باشگاهی هم از عهده ‏ی آن برمی‏ آمد می‏شکند ، حس خوبی به این آدم نخواهد داد.
من فکر می‏کنم بیش از این‏که کی‏روش نگران نتیجه گرفتن در زمین فوتبال باشد، نگران باختن در بیرون از زمین فوتبال و روی احکام و کاغذهایی است که بین مدیران فوتبال ایران ردوبدل می‏شود!

 

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.