از روز ٢۵ نوامبر تا ٧ دسامبر، نمایشگاهی از عکسهای رضا دقتی، عکاس- خبرنگار ایرانی، به نام "آذربایجان: جلوه آتش"، در "پتی پاله" (کاخ کوچک) در مرکز تاریخی پاریس برپاست که از جذبه خاصی برخوردار است.
جذبه بدین دلیل که عکس های بزرگ و زیبائی از آذربایجان دور تا دور طاق بست های حیاط این کاخ زیبا آویزان شده که ره آورد سالها عکس برداری از این کشور، از سال 1987 به این سوست.
این عکسها نه تنها زیبائیهای طبیعت، سنت ها ومناظر شهری، بلکه دستاوردهای هنری و فرهنگی این کشور را نشان می دهد و بخش دیگر آنها، دوران جنگ "قره باغ علیا" و خشونت های آن دوران را نشان می دهد.
در کناراین نمایشگاه دو جلد کتاب زیبا و گران بها، در قطع بزرگ با عنوانهای "جلوه آتش" و "کشتار بیگناهان" به چاپ رسیده که در واقع به مناسبت چاپ آنها این نمایشگاه برگزار شده و عکس های بزرگ شده و آویزان شده نیز از این مجموعه برگزیده شده اند.
در کتاب "کشتار بیگناهان"، بازگشتی به «ژانویه سیاه» سال 1990 انجام می گیرد که جنگ "قره باغ علیا" میان ارمنستان و آذربایجان، بر سر این منطقه ارمنی نشین در خاک آذربایجان شدت گرفت؛ جنگی که پیشینه درازتری دارد و بر آمده از تقسیمات تاریخی گونهگون توسط دولتهای حاضر در منطقه، از امپراتوری عثمانی گرفته تا بریتانیا و سر انجام بازیهای سیاسی استالین در منطقه ای است که طبق آمارها در سال 1923، ٩٤ درصد و در سال 1994، ٧٦ درصد جمعیت آن را ارامنه تشکیل میدادند. گفتنی است که مسئله "قره باغ علیا" هنوز آتش زیر خاکستر است و یکی از دلمشغولی های مهم دولت آذربایجان را تشکیل می دهد.
این نمایشگاه، که با حضور "مهربان علیوا"همسر "الهام علییف" رئیس جمهوری آذربایجان، گشایش یافت که سرپرست بنیاد "حیدر علی یف"، اسپانسر این رخداد است. بنیاد "حیدر علییف"، برای بزرگداشت از رئیس جمهوری پیشین این کشور و پدر "الهام علییف"، با هدف ارتقا و شناساندن میراث فرهنگی و هنری آذربایجان به وجود آمده است. این بنیاد نهتنها برنامه های بزرگ فرهنگی در مکان های مهم برای شناساندن جنبه های مختلف فرهنگ و تمدن آذربایجان برگزار میکند، بلکه با سازمان های بزرگ بین المللی نیز برای رسیدن به این هدف همکاریهائی بسیاری برقرار ساخته است.
بنیاد "حیدر علی یف"، در سال 2013 هم نمایشگاه دیگری از آثار "رضا دقتی" را در چار چوب نمایشگاهی به نام "آذربایجان: سرزمین تحمل غیر"، پس از مقر سازمان ملل متحد، در مرکز فرهنگی آذربایجان در پاریس راه اندازی کرده بود.
در نمایشگاه "پتی پاله" از رضا دقتی به عنوان شخصیتی انسان دوست، ایده آلیست، خبرنگار-عکاس "ناشنال جیوگرافی" و نیز مبتکر آموزش شماری روزنامه نگار و عکاس برای ساختن دنیائی بهتر در بنیاد "آئینه" در افغانستان، یاد می شود.
گفتگو با رضا دقتی
در آغاز گفتگو، از رضا دقتی پرسیدم به چه دلیل عکس های بزرگ شده ونصب شده زیر طاقی حیاط "پتی پاله" را برگزیده است؟ آیا آنها را بیشتر می پسندیده و آنها را گویا تر از عکس های دیگر می پنداشته است؟
سپس از او پرسیدم که سهم گیری در چاپ کتاب "کشتار بیگناهان"، که خشونت های وارد آمده به آذری ها را در جنگ "قره باغ علیا" برجسته می کند، در حالی که دریک جنگ همه طرفین آسیب می بینند، نمی تواندبه گونه ای جانبداری از سوی عکاس-خبرنگاری به شمار آید که شاهد بسیاری از جنگ های جهان بوده و صحنه های آنها را برای آگاهی همه مردم دنیا از ورای عکس های خود نشان داده است ؟
نمایشگاه جنجال برانگیز "اگزیبیت بی"
چیده مان-پرفورمنس "اگزیبیت بی"، اثر "برت بیلی"، طراح صحنه اهل آفریقای جنوبی که در تآتر "ژرار فیلیپ" شهرک "سن دنی" در حومه پاریس به نمایش گذاشته شد و در 12 تابلو و شماری استخوان و اشیاء دیگر، یک باغ وحش انسانی را با به کار گرفتن موجودات زنده سیاهپوست بازسازی می کند، متهم به برخوردی نژاد پرستانه شد و پس از 4 روز نمایش، در اعتراضات و تظاهرات پایان یافت.
این چیده مان-پرفورمنس، که قرار است از روز 7 دسامبر در محل "104" پاریس هم به نمایش گذاشته شود، می رود همین سرنوشت را پیدا کند و باز هم همراه با تدابیر پلیسی و محافظت به اجرا در آید.
این برخوردها این پرسش را مطرح می کنند که یک هنر سیاسی مناسب چیست؟
مشکل این جاست که برخورد با این چیده مان-پرفورمنس ، که سال گذشته در دیگر نقاط فرانسه ارائه شد و هیچ هیجانی به بار نیاورد تازگی ندارد و ما طی ماههای گذشته شاهد چند مورد دیگر بوده ایم . از این روست که می توان گفت که جامعه وارد یک دوران عدم تحمل و تعصب می شود و این برای آزادی هنر و گویش هنری نگران کننده است.
چیده مان-پرفورمنس "اگزیبیت بی" که تماشاگر را در میان قفسهائی میچرخاند که در آن سیاهپوستان قرار داده شده اند، به جای رسیدن به هدفش که نشان دادن تاریخ استعمار سیاهپوستان و وضع زندگی آنان در بازار مکاره های قرن نوزدهم و بیستم بود و شورش های اخیر "فرگوسن" و دیگر نقاط آمریکا هم نشانگر این هستند که نژاد پرستی از هیچکجا رخت برنبسته است، در شماری این حس را به وجود آورد که طراح می خواسته به سیاهپوستان توهین کند.
این بحث در اصل از لندن و در ماه سپتامبر به هنگامی آغاز شد که یک روزنامه نگار "گاردین" آن را به «باغ وحش انسانی» تشبیه کرد و شماری را هم با خود همعقیده ساخت. پس از آن یک تومار در اینترنت توسط کسی به امضا گذاشته شد که خود این چیده مان-پرفورمنس را ندیده بود !!! و این تازگی ندارد چون بسیاری از تندروها به چیزی اعتراض میکنند که آن را نمیشناسند و از دیگران شنیدهاند.
اشکال در اینجاست که استفاده از چنین موضوعی توسط "برت بیلی" که فرزند یک خانواده سفید پوست انگلیسی تبار آفریقای جنوبی است، انجام می گیرد و از همین رو زیر سئوال می رود. چون او اگر سیاهپوست بود شاید هرگز کسی اعتراض نمی کرد... جالب اینجاست که کسانی هم که با سانسور و جلوگیری از ادامه این چیده مان-پرفورمنس موافق نبودند و نیستند، از طراح خرده می گیرند که شخصیتها را منفعل نشان می دهد در حالی که به گفته آنان، سیاهپوستان از خود دفاع می کردند. در اینجاست که این پرسش پیش می آید که چند درصد این سیاهپوستان می توانستند برای آزادی خود بجنگند و چند درصد می توانستند از این مبارزه جان سالم بدر برند. سیاهپوستان نیز همچون شهروندان شماری از کشورهای خودکامه و سرکوب گر سر فرود می آوردند و همهگونه ستم را می پذیرفتند.
در برابر بحثی که پیرامون این چیده مان-پرفورمنس در گرفت، خانم "فلور پلرن" وزیر فرهنگ فرانسه و خانم "آن هیدالگو" شهردار پاریس از "برت بیلی" حمایت کردند و به شدت هر تلاشی برای ترساندن و سانسور را محکوم نمودند.
این چیده مان-پرفورمنس از روز 7 تا 14 دسامبر در محل "104" ارائه خواهد شد و در حالحاضر همه بلیط های آن به فروش رسیده است.
Le CENTQUATRE-PARIS
5, rue Curial
Paris (19e arr.) - m° Riquet
Tel : 01 53 35 50 00
آقای ترنر
فیلم "آقای ترنر" ساخته "مایک لی"، یکی از سینماگران رده اول سینمای اجتماعی انگلستان، در پی نمایشگاهی که "تیت گالری" انگلستان، به "ویلیام ترنر" نقاش نورها، اختصاص داده به روی پرده سینماها آمد.
"مایک لی"، در این فیلم همانگونه که از نامش برمی آید، به شخصیت "ویلیام ترنر" نقاش "روشنیها" و "نور" می پردازد که در سال 1775 در لندن زاده شد.
موضوع این فیلم که دو دهه ذهن کارگردان را به خود مشغول کرده بود، سالهای پایانی زندگی "ترنر" و چگونگی کار یک نقاش مهم و از این راه، شکنندگیهای روانی این هنرمند و دیگر هنرمندان و همچنین رابطه آنها با دنیای پیرامونشان را نشان می دهد.
از ورای شخصیت "ترنر" وهمکارانش متوجه این واقعیت می شویم که بدون گونهای دیوانگی، هنرمند نمی تواند خلاق باشد. این خودخواهیها و رد معیارهای تثبیت شده در اجتماع هستند که به این آفرینش جان می دهند.
"تیموتی اسپال" در نقش "ترنر"، بویژه در نیمه دوم فیلم غوغا می کند و از این رو جایزه بهترین هنرپیشه مرد فستیوال فیلم "کن" را ربود، اما نمیتواند فیلم را برای همه جذاب سازد. بنابراین برخی از تماشاگران توانستند بیشتر به درون آن رخنه کنند و بخشی کمتر.
آن چه مسلم است، این فیلم از فیلمبرداری و نورپردازی بسیار خوبی برخوردار است. توانائی "مایک لی" همچنین در یافتن دیالوگهای مناسب و اهمیت بخشیدن به جزئیات شخصیتها دیده میشود. دیگر این که او به روحیه و شخصیت نقاشی اشاره می کند که نسبت به نقاشان دیگر چندان از زندگی شخصیاش صحبت نشده است.
"مایک لی" که همراه با زن زندگی اش "ماریون بیلی" که او نیز در این فیلم نقش زن زندگی "ترنر" را ایفا می کند، به دیدن نمایشگاه این نقاش رفته بود، می گوید که پس از دیدار از نمایشگاه از یکدیگر پرسیده اند که آیا حق "ترنر" را ادا کرده اند؟ او می افزاید که در آنها این حالت به وجود آمده بود که علیرغم گذراندن سالها با فکر و پژوهش درباره "ترنر"، در مورد او چیزی نمی دانند.
"مایک لی" همچنین از دشواری کار بر روی این پروژه به مدت پانزده سال و نیز پیدا کردن پول و تهیه کننده سخن میگوید و می افزاید که سینما هنرمندهای نفرین شده را به نقاشان ثروتمند و موفق ترجیح میدهد و از این روست که این نخستین فیلمی است که به "ترنر" اختصاص می یابد.
"پرزيدنت" ساخته محسن مخملباف، برنده جايزه بهترين فيلم تماشاگران از جشنواره توكيو فيلمكس
فيلم "پرزيدنت"، ساخته "محسن مخملباف"، برنده جايزه بهترين فيلم تماشاگران "جشنواره توكيو فيلمكس" ژاپن شد. این فیلم در سال 2014 در كشور گرجستان ساخته شد.
محسن مخملباف به هنگام دريافت اين جايزه گفت: «در حقيقت ما به دنيا نيامده بوديم تا همديگر را بكشيم. آمده بوديم تا دوستانه و عاشقانه در سياره زيبای زمين كه تنها سياره دارای حیات است زندگی كنيم. اما همانگونه كه می بينيد جهان امروز ما پر از خشونت شده است. سه ميليارد سال طول كشيده است تا موجودات زنده متنوع به امروز كره زمين برسند، اما تنها در سه دهه گذشته انسان نيمی از تنوع موجودات كره زمين را از بين برده است.
سازمان ملل طی فراخوانی از مردم جهان درخواست 5 هزار داوطلب برای كنترل گسترش "اِبولا" و نجات انسانها کرد، ولی ناموفق بود اما همزمان داعش، 15 هزار داوطلب را برای تداوم خشونت جذب كرد و اين نشان میدهد كه جهان برای انجام خشونت ايثارگران بيشتری دارد تا برای صلح. يكی از دلايل آن نبود فرهنگ صلح است. هنر و به ويژه سينما میتواند در اين جهان پر از خشونت پيام آور صلح باشد.»
فيلم پرزيدنت پيش از اين برنده جايزه بهترين فيلم تماشاگران "جشنواره بيروت" در لبنان و برنده جايزه بهترين فيلم "جشنواره شيكاگو" شده بود.
هم چنين در روز نخست دسامبر، "جشنواره بين المللى" تفليس در گرجستان، فيلم "پرزيدنت" را به عنوان فيلم افتتاحيه امسال خود به نمايش درآورد. محسن مخملباف و حنا مخملباف، دستيار كارگردان و تدوينگر فيلم پرزيدنت، به همراه پنجاه بازيگر حرفهاى گرجستان كه در فيلم پرزيدنت ایفای نقش کرده اند، در مراسم گشایش فستیوال شركت کردند.
"آی مانند ایران" یا "الف مانند ایران" برای رسیدن به ایران
"ساناز آذری"، مستند ساز جوان ایرانی ساکن بلژیک که در سالهای 2010 با "سلام اصفهان" و در سال 2013 با "من کشوررا دنبال می کنم"، توجه شماری را در فستیوالها جلب کرده بود.
با فیلم "آی مانند ایران" یا "الف مانند ایران"، توانست پس از نمایشش در فستیوال فیلمهای مستند شهر "مارسی" و ربودن تقدیر نامه "جایزه ژرژ بو روگار" در بخش بینالمللی آن توانست چند روز پیش جایزه "آفرینش" را در فستیوال "رد پای زندگی"ی شهر "کلرمون فران" به دست بیاورد که از روز 24 تا 30 نوامبر جریان داشت. این فیلم همچنین در فستیوال "مردمی" شهر "فلورانس" در ایتالیا شرکت داشت که در روز 5 دسامبر به پایان رسید.
او در این فیلم 50 دقیقهای، خود پرسشهای متعددی را مطرح می سازد؛ از جمله این که «چگونه می توان از ایران امروز سخن گفت؟» به ویژه این که اگر این کشور را در خردسالی ترک کرده باشیم و زبان فارسی هم برایمان بیگانه شده باشد؟
در گوشه ای از بلژیک، ساناز آذری، یک مرد ایرانی میهن ترک کرده با موهای فلفل نمکی را نشان می دهد که در یک کلاس درس و بر روی تخته سیاه کلماتی ساده را می نویسد و این واژه ها که ظاهرأ ساده و پیش پا افتاده هستند، در نهایت بار فلسفی-اجتماعی بزرگی پیدا می کنند؛ بدین معنا که شاگرد جملههائی چون «بابا نان نداد چون بیکار است» را یاد میگیرد.
ساناز آذری، با یک دوربین "سوبژکتیو" و پرسشگر، ما را در کنار خود و بر روی نیمکت شاگردان قرار میدهد و از انقلاب و ایران می پرسد. کشوری که چندان نمی شناسدش اما به سویش کشش دارد. کارگردان جوان تلاش می کند این راه پرپیچ و خم را به گونهای بپیماید.
"کالاتازف" را بهتر بشناسیم
نسل قدیمیترها شاید از "میخائیل کالاتازف"، استاد بزرگ سینمای شوروی سابق، فیلم "وقتی لکلکها پرواز می کنند" را به یاد داشته باشند که در سال 1958 جایزه نخل طلا را ربود و در همان سال در جهان پیروزی به دست آورد.
اکنون که به روزهای پایان سال مسیحی و جشنهای در پیوند با آن نزدیک میشویم، در همهجا تلاش برای جلب نظر مشتریان برای خرید هدیه کریسمس می شود.
مجموعه ای که به این سینماگر بزرگ اختصاص داد شده وبه بهای 49.90 یورو به فروش می رسد، شاید یکی از بهترینها باشد، چرا که نه تنها این فیلم جذاب قدیمی را در نسخه ای بدون ایراد ارائه می کند بلکه دو اثر دیگر این کارگردان فرمالیست دوران "خروشچف" را، که به دلیل نوگرائی در آنها کمتر درک شدند، هم در این مجموعه گنجانده شده اند.
یکی از آنها "من کوبا هستم" است که در سال 1964 ساخته شد وبدون شک یکی از فیلم های بدون عیب و نوآور این کارگردان است که در کوبا می گذرد. این فیلم اثر گذار دنیای سینما، که لحظات آغازین انقلاب کوبا را به تصویر می کشید و کاسترو اجازه ساختش را در کوبا داده بود، به دلیل اشتیاقی که در این سو و آن سوی پرده آهنین برانگیخت و باز هم به دلیل اینکه دولتمردان در آن تشویق به سرکشی و انقلاب می دیدند، بسیار زود در شوروی زیر سرپوش گذاشته شد و آمریکائیان نیز در تمام دوران جنگ سرد از نمایش آن خودداری کردند.
دیگری، فیلم "نامه ناتمام" است که در سال 1959 فیلمبرداری شد و تاکنون در فرانسه نشان داده نشده است. این فیلم ماجرای چهار زمین شناس را به تصویر می کشد که توسط دولت وبرای یافتن رگه های الماس به سیبری فرستاده شده اند. فیلم بر خلاف آن چه در شوروی رایج بود، پیامی تلخ داشت و سیاست های دولت را مسخره می کرد. یکی از این زمینشناسان حتا لزوم این مأموریت را زیر سئوال می برد. سرنوشت این گروه از اواسط فیلم به دلیل بروز مسائل طبیعی دگرگون می شود. جنگل آتش می گیرد، رودخانه یخ می بندد و از مرداب بخار بلند می شود.
حرکت آزاد دوربین، "تراولینگ" ماهرانه و ترفندهای فنی، از ویژگیهای این استاد سینمای شوروی سابق هستند که با "اینزنشتین"، "پاراجانف" و دیگر استادان این سینما برابری می کرد.
بنابراین دیدن این سه فیلم به شناختن این تکنیکها و چهره ای مهم از سینمای شوروی سابق کمک می کند.
شصدو پنجمین فستیوال فیلم برلن
"فستیوال برلن" که از روز 5 تا 15 فوریه 2015 برگزار خواهد شد، خبر از تمدید قراردادِ "دیتر کاسلیک" رئیس آن تا سال 2019 میلادی میدهد.
این فستیوال همچنین اعلام کرد که ریاست هیأت داوران امسال این فستیوال را "دارن آرونوفسکی" بر عهده خواهد داشت.
"دارن آرونفسکی" با فیلم "کشتی گیر" در سال 2008، شیر طلائی "فستیوال ونیز" را ربود؛ "قوی سیاه" او نیز در سالِ 2010 توجه شماری را جلب کرد و "کشتی نوح" او در سال 2014 علاقمندان به فیلمهای اسطوره ای را به سینماها کشاند.
"برلیناله"، همچنین به "ویم وندرز"، کارگردان به نام آلمانی، یک خرس طلائی برای یک عمر دستاورد هنری خواهد داد. در مراسم اعطای این جایزه در روز 12 فوریه، فیلم "دوست آمریکائی" (1977) این کارگردان به نمایش درخواهد آمد.
بزرگترین خانه تهران و سرنوشتی که برایش در حال رقم خوردن است
کاخ "ثابت پاسال"، که نام دیگر آن نام "کاخ ورسای ایران" است و در خیابان آفریقا واقع شده، می رود که به دلیل ثبت نشدن در فهرست آثار ملی ویران شود.
این خانه که بزرگترین خانه تهران به شمار می آید، بیم ویرانیاش این روزها برخی از کارشناسان میراث فرهنگی را به تکاپو انداخته است. آنها تلاش دارند به دلیل اهمیت تاریخی و ارزش آن، از راه معرفی بهتر این ساختمان، از این کار جلوگیری کنند
"گیتی اعتماد"، رئیس گروه شهرسازی جامعه مهندسان مشاور، از این که مشاور پروژه، این خانه را به عنوان یک بنای ارزشمند به میراث فرهنگی معرفی کرده است یا نه؟ ابراز بی خبری می کند و می گوید: در طول یک سال گذشته تلاش کردیم خانههای ارزشمند معرفی نشده را شناسایی و معرفی کنیم، چون آنها معرف تاریخ ایران هستند. خانه "ثابت پاسال" نیز به عنوان یک بنای ارزشمند از این قاعده مستثنی نیست و باید حفظ شود.
او با گفتن این که پیش از انقلاب اسلامی، "ثابت پاسال" این خانه را به رضا پهلوی هدیه کرده افزود: «چطور میشود که دستکم کارشناسان پیشکسوت میراث فرهنگی از آن اطلاعی نداشته باشند؟»
او خواستار این شد که میراث فرهنگی برای این خانه فکر مناسبی ارائه کند و این بنا و فضای آن را به یک فضای عمومی تبدیل کند؛ بدین ترتیب شهرداری، سازمان مسکن و شهرسازی، شورای شهر، میراث فرهنگی و حتی دوستداران میراث فرهنگی، خواهند توانست جلوی ویرانی خانهای را بگیرند که معماری آن بسیار شگفتانگیز است.
به گزارش "ایسنا"، کمیتۀ مردمنهاد "پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی تهران" نیز در یادداشتی به بیان تاریخچه این خانه ارزشمند پرداخته است. در این یادداشت آمده است: کار ساخت این ساختمان در سال 1340 آغاز و در اواخر دهۀ 40 شمسی پایان یافت
"ایسنا" به نقل از کتابهای "معماران تباهی" و "من و فرح پهلوی"، مینویسد: معماری "کاخ ورسای ایران" از قصر "لو پتی تریانون"، یکی از کاخهای جانبی ورسای در فرانسه کپیبرداری شده و اشیاء به کار رفته در آن بسیار ارزشمند است. این خانه پیش از انقلاب به روایتی حدود «15 میلیون دلار» قیمتگذاری شده بود.
دکوراسیون این خانه را همان دکوراتوری انجام داده بود که مسئول تدارکات چادرهای سلطنتی در تختجمشید بود. پردههای این خانه را از بلژیک آورده بودند و درهای آن متعلق به یک قصر فرانسوی بود. دستگیرهها را هم از روی یک مدل مربوط به یکصد سال پیش و به صورت اختصاصی برای خانه ثابت ساخته بودند. مردم تهران آن خانه را "قصر سنگی" مینامیدند
سنگتراش این بنا "روحالله میرزایی شش جوانی" است که در سال 1323 در روستای چیگان، از توابع بخش مرکزی شهرستان فریدن استان اصفهان به دنیا آمد و در سال 1392 درگذشت. او یکی از سنگتراشهای مشهور قبل و بعد از انقلاب اسلامی است. در میان کارهای او می توان به آرامگاه "پروفسور پوپ"، ایرانشناس آمریکایی در اصفهان، مرمت و بازسازی برخی از آثار تاریخی اصفهان مانند کاخ چهلستون، خانه امام جمعه دوره ظلالسلطان، دکور هتل عباسی و انتخاب، طراحی و پرداخت و سنگ تراشیهای خانۀ ثابت پاسال اشاره کرد.
خانه "ثابت پاسال" ٣ طبقه دارد و مساحت آن یک هزار و ٨٤٧ متر است.
تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که در یکسال گذشته، درختان کاج این بنا که شاید به راحتی خشک نمی شده یا از بین نمیرفتند، در اثر بی توجهی یا عمدی، خشک شده اند.
گرچه در چندسال گذشته نیز از این ساختمان برای کاربری اداری، توسط نهاد دولتی "صبا میهن" استفاده میشد. اسناد ملکی نشان میدهد که شرکت سرمایه گذاری "صبا میهن" مالک این بناست.
شرکت "صبا میهن" در سال 1378 توسط صندوق بازنشستگی تأسیس شد و مأموریت آن هرگونه امور صنعتی، معدنی و بازرگانی، ایجاد هرگونه کارخانه و کارگاه تولیدی و خدماتی از قبیل عملیات فرآوری، تغلیظ و تبدیل، انجام هرگونه عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری از معادن و کانیهای فلزی و غیرفلزی پس از اخذ مجوز لازم، انجام امور صنعتی و بازرگانی مربوط به معادن از هر قبیل مانند خرید و فروش، واردات و صادرات مواد معدنی و فرآوری شده، ماشین آلات ابزار آلات، قطعات و تجهیزات مربوط به معدن و مربوط به مواد اولیه بخش سنگ و هر نوع فعالیت در بخش انرژی پس از گرفتن مجوزهای لازم، خرید و فروش کالا و اموال منقول، تعیین شده است.
با در نظر گرفتن این که "صبا میهن" در ساختن برجهای عظیم مانند پروژه "ارگ تجریش" شرکت دارد، صاحب نظران احتمال ویرانی این بنا در آینده نزدیک و تبدیل آن به یک مجتمع تجاری اداری ٩ طبقه را از نظر دور نمی دارند.
شایسته یاد آوری است که "ثابت پاسال"، یکی از سرمایهداران و بازرگانان دوره محمد رضا شاه پهلوی ، مؤسس "تلویزیون ملی ایران" و شرکت نوشابهسازی "پپسی کولا" در ایران بود.
پرسشهائی که امروز مطرح شده این است که آیا برای این ملک مجوزی از سوی کمیسیون ماده ٧ صادر شده است؟ اکنون هواداران میراث فرهنگی انتظار دارند که شهرداری منطقه ٣ شهر تهران و کمیسیون ماده ٧، به صورت فوری به وضع این ملک رسیدگی و پهنه این اثر را تغییر دهند و از خود می پرسند آیا شهرداری منطقه میتواند با حفظ هویت اثر، این مکان را مانند عمارت تاریخی "عین الدوله" به یک مرکز هویتی تبدیل کند؟
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید