دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

ایرانیان در هفتادویکمین موسترای ونیز

نتشر شده در:

کهن ترین ویکی از مهم ترین فستیوال های فیلم جهان، یعنی موسترای ونیز، که از روز 27 اوت کار خود را آغاز کرده در روز 6 سپتامبر پایان می پذیرد، امسال جای بسیار خوبی را به فیلم سازان ایرانی و یا ایرانی تبار داده است.

تبلیغ بازرگانی

فستیوال ونیز که برنامه بخش اصلی مسابقه ای خود را با نمایش فیلم "پرنده باز" ساخته "الخاندرو گونسالس اینیاریتو"، کارگردان مکزیکی، آغاز می کند، برای گشایش بخش "افق ها"، آخرین فیلم محسن مخملباف، کارگردان ایرانی، را برگزیده که در گرجستان ساخته شده است. این فیلم که "پرزیدنت" نام دارد، داستان فروپاشی یک دیکتاتوری و تراژدی های پیش و پس از یک انقلاب را به تصویر می کشد.

"پرزيدنت" که سناریوی آن نیز کار محسن مخملباف است، در زمستان گذشته در كشور گرجستان فيلم برداری شد و در بهار امسال تدوين آن در لندن به پايان رسيده است.
بدین ترتیب، محسن مخملباف، پس از سالها غیبت در صحنه فستیوال های بزرگ، به فستیوال ونیز باز می گردد.
این فيلم محصول مشترك انگليس، گرجستان، آلمان و فرانسه است و پنجاه بازيگر حرفه ای سينمای گرجستان در آن ايفای نقش كرده اند.
محسن مخملباف نه سال پيش در اعتراض به سانسور ايران را ترك كرد و به همراه خانواده اش در كشورهای هند ، افغانستان، تاجيكستان ، اسراييل و گرجستان.. چندين فيلم سينمايی و مستند را تهيه و كارگردانی كرده اند.

پدیده مهم دیگر موسترای ونیز امسال گنجاندن فیلم "قصه ها" به کارگردانی رخشان بنی اعتماد، در بخش مسابقه ای 71 امین برگزاری فستیوال ونیز، است که نخستین سینماگر زنی است از ایران که به بخش مهم یک چنین فستیوالی راه می یابد. گفتنی است که رخشان بنی اعتماد پس از شش سال محرومیت از شرکت در فستیوال فجر ، توانست فیلم "قصه ها" را در جشنواره فجر امسال نشان دهد.
یکی دیگر از پدیده های کمیاب، گنجاندن دوفیلم بلند و کوتاه ، به نامهای "99 خانه" و "خود را بالا بکش" از رامین بحرانی در بخش های مسابقه ای اصلی و خارج از مسابقه موستراست.
فیلم "بچه" ساخته علی عسگری، که پیش تر فیلم کوتاه دیگری در بخش مسابقه ای فیلم های کوتاه کن داشت، در این بخش فستیوال ونیز برگزیده شده است.
در یک فیلم دسته جمعی به نام "سخنی با خدا" ، در کنار نام کارگردانانی چون "امیر کوستوریچا"، "میرا نئیر" و "اموس گیتائی"، نام "بهمن قبادی" کارگردان دیگر ایرانی در غربت دیده می شود.
فیلم "ملبورن"، ساخته "نیماجاویدی" در بخش خارج از مسابقه "هفته منتقدان" فستیوال ونیز به نمایش در می آید. این فیلم ، که در آن پیمان معادی، یکی از بازیگران فیلم "جدائی نادر از سیمین" شرکت دارد، به سان همان فیلم، ماجرای زوجی را به تصویر می کشد که در حال سفر به استرالیا است. بستر این فیلم را هم دروغ و احساس گناه می سازد که می توان گفت دستمایه همه فیلم های اصغر فرهادی است.
در فیلم دیگری به نام "نبات"، ساخته "الچین موسی اقلو"، کارگردان آذربایجانی، که در بخش "افق ها" گنجانده شده، نام "فاطمه معتمد آریا"، بازیگر ایرانی دیده می شود.
بخش اصلی مسابقه ای موسترای ونیز امسال شاهد حضور پررنگ آمریکائیان خواهد بود که رامین بحرانی در میان آنان قرار می گیرد. به آنها می توان "الخاندرو گونسالس اینیاریتو"، کارگردان مکزیکی را نیز افزود که فیلمش "پرنده باز" را در نیویورک و با شرکت بازیگران آمریکائی ساخته است. اما این گزینش فیلم ها وشمار آنها باز هم حکایت از خواست رئیس آن آلبرتو باربرا دارد که از زمان ریاست فستیوال ونیز، همه ساله از شمارفیلم ها کاسته و به شمار نوبت نمایش آنها افزوده است.
امسال نیز 55 فیلم در بخش های اصلی حضور دارند که 54 تای آنها نخستین نمایش جهانی و یکی از آنها نخستین نمایش بین المللی خود را خواهند داشت..20 فیلم در بخش مسابقه ای اصلی "ونچییا 71" ، 13 فیلم در بخش خارج از مسابقه، 17 فیلم بلند، 14 فیلم کوتاه و یک مستند در بخش "افق ها" شرکت داده شده اند.
در بخش "کلاسیک" موسترای امسال 19 فیلم داستانی، 8 فیلم مستند و سه فیلم کوتاه ترمیم شده گنجانده شده است.
از نام کارگردانهای بسیار بسیار بنام جهانی در بخش مسابقه ای اصلی خبری نیست. در میان کارگردانان کارکشته تر ومطرح تر، می توان از "آندره ی کونشالوفسکی"، کار گردان روسی، "زاویه دوبوآ" و "بنوآ ژاکوب" از فرانسه، "آبل فرارا"ی آمریکائی با فیلم "پازولینی" و "روی آندرسن" سوئدی نام برد. پیس تر از رخشان بنی اعتمادو "الخاندرو گونسالس اینیاریتو" در این بخش سخن رفته بود.
در بخش خارج از مسابقه، سینما دوستان طبیعتأ در انتظار دیدن فیلم های کسانی چون "ایم کوئون تائک"، گارگردان پر کار و کهن سال کره ای ، "مانوئل د اولیویرا"، کار گردان 105 ساله پرتغالی، "بری لوینسون" ، "آن هوئی"، کارگردان هنگ کنگی، "لارس فون تریر" دانمارکی و نیز فیلم دسته جمعی ای هستند که بهمن قبادی نیز یکی از آنها است.
در بخش "کلاسیک"، نام های بسیاری دیده می شوند که با فیلم هایشان درخشیده بودند. اما اگر بتوان تنها یکی دو تا از آنها را دید، بدون شک می بایستی "تراژدی مکبث"، ساخته "رومن پولانسکی" در سال 1971 و "یک روز بخصوص"، ساخته "اتوره اسکولا"، ساخته سال 1977 ، با نقش آفرینی های شگفت انگیز "سوفیا لورن" و "مارچلو ماسترویانی"، را برگزید..

توشه فستیوالهای دیگر

پیش از فستیوال ونیز، فستیوال های دیگری در تابستان، چون فستیوال فیلم "لاروشل"، در غرب فرانسه و "کارلوی واری" در جمهوری چک، نیز کما بیش جائی را به کارگردانان ایرانی داده بودند.
در فستیوال "لاروشل"، فیلم "کفش های قرمز من"، ساخته "سارا رستگار" به نمایش در آمد که در واقع ستایشی بود ازفداکاریها و تعهد پدر و مادرش.
فستیوال شهر "کارلوی واری" پر بار تر بود و افزون بر فیلم "زندگی شاید"، ساخته مشترک "مانیا اکبری" و "مارک کازینز" در بخش "نوعی نگاه" ،فیلم "ماکوندو"، ساخته سودابه مرتضائی از اتریش در بخش "برگزیدگان منتقدان ورایتی"، فیلم "ما هنوز وقت داریم"، ساخته عبدالرضا کاهانی، در فرانسه، در بخش مسابقه ای "فوروم مستقل ها" و فیلم "خاطرات بر سنگ"، ساخته شوکت امین کرکی، کارگردان فارسی زبان کرد عراقی، به نمایش در آمدند.
در فیلم کم بودجه ی "ما هنوز وقت داریم"، هفتمین فیلم عبدالرضا کاهانی، این کارگردان ماجرای یک پسر جوان ایرانی دانشجو در فرانسه را به تصویر می کشد که در می یابد دوست دخترش باردار است. او که چنین رخدادی را مانعی برای پیشرفت حرفه ای اش می داند، با سماجت بسیار دختر را به سقط جنین تشویق می کند. این پافشاری او را در جریان ماجرائی باور نکردنی و دردناک قرار می دهد.

09:22

گفت‌و‌گو با عبدالرضا کاهانی

، که در گذشته نیز در سال 2009 در این فستیوال با فیلم "بیست" شرکت داشت و جایزه ویژه داوران را نیز ربوده بود، با فیلم "ما هنوز وقت داریم" توجه شماری را جلب کرد.
آن چه در فیلم اهمیت پیدا می کرد، ساختن فیلم به زبان فرانسه، یعنی زبانی بود که کارگردان با آن آشنائی زیادی نداشت و از یک معضل اجتماعی در جامعه ای سخن می گفت که آنهم چندان برای او شناخته شده نبود.
عبدالرضا کاهانی گر چه از نابازیگران در فیلمش استفاده کرده بود و آنها را مدام در یک چهار دیواری قرار می داد و خود را ناچار به استفاده از نماهای نزدیک می کرد، با این حال توانسته بود از خطر استفاده از این نماها که توانائی بیشتری را از هنرپیشه می طلبد، پرهیز کند.
در آغاز گفتگو پیرامون فیلم از او پرسیدم چگونه توجه او به این داستان جلب شد و آیا خود شاهد این ماجرا بوده یا از راهی دیگر با آن آشنا شده است ؟

آن چه در نحوه کار عبدالرضا کاهانی در فرانسه جلب توجه می کند، کمک بی دریغ شهرداری و شبکه 3 تلویزیون فرانسه است که بدون هیچ پرسشی درباره سناریو و فیلم، به یک کارگردان خارجی کمک کرده اند. به گفته عبدالرضا کاهانی او می توانست شهردار شهر "بزانسون" را هم در فیلم خود مورد انتقاد قرار دهد، بدون این که این موضوع مانع انجام کارش شود ..
فیلم "ما هنوز وقت داریم" حتا پیش از رسیدنش به فستیوال "کارلوی واری" توسط این نهادها دیده نشد و کسی از ساختار آن خبری نداشت !!!

"دادگاه ویوین امسالم" یا زیر سئوال بردن یک سیستم

پس از "زن گرفتن" (2005) و "7 روز" (2008)، "دادگاه ویوین امسالم" که امسال در بخش "پانزده کارگردانان" فستیوال کن ارائه شد، "رونیت" و برادرش "اشلومی ال کباتس"، اسرائیلی مراکشی تبار، بار دیگر به یک معضل اجتماعی اسرائیل، مشکل طلاق توجه می کنند.
پیش تر این دو هنرمند در فیلم "زن گرفتن"، با الهام از زندگی مادرشان که از زندگی زناشوئی خود ناخشنود بود، شخصیت "ویویان" را آفریدند و سپس در "7 روز" به مسئله سوگ پرداختند.
سر انجام با این فیلم بسیار دردناک که در یک چهار دیواری، یعنی دادگاه مذهبی با سه خاخام ، می گذرد، تماشاگر را در برابر معضل طلاق در کشوری قرار دادند که بنیان گذارانش خواستار بر پانهادن جامعه ای مدرن و دمکراتیک بودند.
مشکل این جاست که بدون توافق دادگاه مذهبی آنهم بر پایه موافقت شوهر، یک زن نمی تواند طلاق بگیرد و بدون این سند، رابطه اش با مردی دیگر خیانت به شمار می اید و فرزندان زاده از این رابطه نخواهند توانست ازدواج رسمی یهودی انجام دهند.
اندیشه ای که پشت این روند واپس گرا و فاشیستی قرار دارد این است که باید از فروپاشی سلول خانوادگی یهودی و امتزاج یهودیان و حل شدن آنان در فرهنگ ها و یا ائین های دیگر تا آنجا که می توان جلوگیری نمود !! آما این محدودیت را کمتر برای مردان قائل می شوند که می بایست زن خود را طرد کند تا طلاق وارد عمل شود.
فیلم "دادگاه ویوین امسالم" ، گر چه هیچ دکور و ترفند و موسیقی ندارد، به دلیل موضوع داغ آن و نشان دادن عقب ماندگی افکار روحانیون و جای بسیار خار کننده ای که به زن داده می شود، تماشاگر را با خود می کشاند و در پایان طعم تلخی در دهانش بر جا می گذارد.
با این فیلم می بینیم که هنوز راه درازی برای پذیرش زنان به عنوان انسانی برابر با یک مرد باقی مانده است و بر خلاف آنچه پیش بینی می شد، جوامع، به جای پیشرفت در امر دادن حقوق بیشتر به زنان، پس روی کرده اند و شماری می خواهند همه حق کشی ها را با تفاسیر نادرست مذهبی توجیه کنند. که در واقع پشت همه آنها تمامیت خواهی مرد سالارانه چهره می نماید. جالب این جاست که آنها ظاهرأ عقب ماندگی و یاوه گوئی های خود را نمی بینند. از این رو، فیلم هائی چون "دادگاه ویوین امسالم" می تواند آینه ای برای آنها باشد.

اثر هنری برخاسته از ویرانی های جنگ

از چهار هفته پیش، یعنی آغاز بمباران های شدید غزه توسط هواپیماهای اسرائیلی، بلال خالد، خبرنگار- عکاس جوان فلسطینی، دست به ابتکار تازه ای زده با دود وغبار این بمبارانها اثر هنری می سازد.
به نسبت فرم این دود هائی که حکایت از ویرانی بسیاری از خانه ها و کشته شدن دست کم 1200 غیر نظامی فلسطینی دارند، "بلال خالد"، تصاویری را به وجود می آورد که حکایت از امید دارند. از جمله تصویر پدری که کودکش را به هوا می اندازد.
او که برای آژانس ترک "آندالو" کار می کند، می گوید : این تصاویر ساخته شده از دودهای برخاسته از ویرانه ها، نمایشگر این هستند که نوار غزه، علیرغم درد و رنج، صلح و سر زندگی می خواهد. این تصاویر همچنین می خواهند نشان دهند که در غزه موشک ها امید یک دنیای بهتر را نکشته اند.

نمایشگاه هائی برای بزرگداشت "ژان ژورس"

برای بزرگداشت "ژان ژورس"، شخصیت سیاسی-فرهنگی فرانسه، در صدمین سال قتل او در روز 31 ژوئیه 1914، بنیاد "ژان ژورس"، نمایشگاه بزرگی را به کمک "آرشیو ملی فرانسه " در محل "پانتئون"، آرامگاه شماری شخصیت ادبی،هنری و سیاسی فرانسه، در پاریس به راه انداخته که در آن به کمک فیلم ، عکس، متون مختلف و کتاب، شخصیتی را یاد آوری می کند که از خشونت متنفر بود، در راستای آشتی میان جناح ها و احزاب سیاسی تلاش می کرد و به دلیل مخالفتش با جنگ با آلمان، توسط یک بنیاد گرای هوادار جنگ به ضرب دو گلوله به قتل رسید.
از این رو در روز 31 ژوئیه، "فرانسوآ هولاند"، رئیس جمهوری، معاون صد اعظم و وزیرسوسیالیست-دمکرات اقتصاد آلمان، در برابر کافه "کرواسان"، جائی که او با همراهان نشسته بود و به قتل رسید، بدون هیچ نطق و صحبتی، دسته گلی نهادند. گفتنی است که چهار روز پس از قتل وی جنگ نخست جهانی آغاز گردید.
البته موضع ضد جنگ "ژورس" به احتمال زیاد نمی توانست جلوی جنگی را بگیرد که نه میلیون کشته و یک میلیون زخمی به بار آورد، اما او که بنیان گذار روزنامه "هومانیته" بود و خود نیز روزنامه نگاری می کرد، می توانست از راه نوشتن مقاله هائی پر سر وصدا و جلب توجه نهاد های بین الملی موانعی ایجاد کند. "ژان ژورس" شب پیش از کشته شدنش یک مقاله داغ ضد جنگ آماده کرد بود.

نباید فراموش کرد که "انترناسیونالیسم" او نه تنها ثمره شناخت وی از جنبش های کارگری در دیگر کشورها، سالها مبارزه در کنار کارگران فرانسه برای گرفتن حقشان، کاهش ساعات کاراز 18 ساعت به 10 ساعت در روز، یک روز تعطیل در هفته بود، بلکه سفر و دانستن زبان آلمانی نیز به این جهان شمولی او کمک می کرد.
افزون بر این نمایشگاه، که تا روز 11 نوامبر 2014 (سالگرد امضای آتش بس در روز 11 نوامبر 1918) ادامه خواهد داشت، شماری از شهرهای دیگر فرانسه نیز ، طی سال 2014، نمایشگاههائی برای یاد آوری مسیری که این روشنفکر متعهد پیموده بود، بر گذار می سازند.
حال ببینیم مردی که سمبل جنبش چپ بوده و هست و بسیاری از قوانین پیشرو و دستاوردهای اجتماعی در فرانسه حاصل کنشگری وتلاش بی وقفه وی بوده ، حتا امروز سران احزاب راست و حتا راست افراطی هم از نامش سوء استفاده می کنند و در سخنانشان او را سرمشق قرار می دهند، چه کسی بود ؟
"ژان ژورس" که در خانواده ای "بورژوآ" در سال 1859 به دنیا آمد، در رشته فلسفه تحصیلات خود را به پایان رساند. "ژورس" کار سیاسی خود را به عنوان "جمهوریخواه" آغاز نمود و در 26 سالگی به عنوان جوانترین نماینده وارد مجلس شد. اما با تماس با دنیای کارگران، و احساس این که "جمهوریخواهان" تنها از نخبگان حمایت می کنند، کم کم از حزب خود دور شد و به هواداری از اعتصاب بزرگ معدنچیان در سال 1892 پرداخت. این معدنچیان برای اعتراض به برکناری "ژان –باتیست کالوینیاک"، کارگر معدن و رهبر سندیکا که به عنوان شهردار برگزیده شده بود، اعتصاب می کردند. این برکناری که علتش عدم حضور این شخصیت بر سر کار به دلیل انجام وظیفه سندیکائی اش عنوان شده بود، معنای دیگری برای کارگران داشت. آنها بر این باور بودند که کار فرمایان می خواهند بر یکی از حقوق دمکراتیک آنها یعنی برگزیدن نماینده شان از راه رای گیری پا بگذارند. "ژورس" سپس کم کم به سوی سوسیالیسم کشیده شد که بیشتر به آرمانهای اجتماعی او پاسخ می داد و در سال 1893 به عنوان نماینده سوسیالیست مستقل، بار دیگر به نمایندگی پارلمان در آمد.
"ژورس" در سال 1905 به نوشتن قانون "جدائی دین از دولت" کمک کرد و در همان سال بخش فرانسوی " انترناسیونال کارگری" را به وجود آورد.
با مرگ "ژورس" نه تنها فرانسه و تقریبأ همه جناح های سیاسی در این کشور به سوگواری پرداختند، بلکه این تآثر به بسیاری از نقاط اروپا و کشورهای دیگری که با آرمان های او آشنا بودند، هم راه یافت.
در واقع "ژان ژورس"، نخستین قربانی جنگ نخست جهانی بود. یعنی قتل وی به آغاز جنگی اجتناب ناپذیر شتاب بخشید. در روز 4 اوت، روز تشییع جنازه وی و اعلان جنگ توسط آلمان، شهر پاریس در حالت بسیج کامل برای جنگ به سر می برد. او با کشته شدن، اتحاد ملی را تبدیل به "اتحاد مقدس " علیه دشمن نمود.
عجیب تر این که قاتل وی " رائول ویلن"، در روز 29 مارس 1919، در جوی سرشار از میهن پرستی افراطی، توسط دادگاه تجدیدنظر، با مقایسه کردن این قتل با قتل های عاشقانه و احساسی (عشق به وطن)، او را تبرئه کرد...این حکم شماری را خشمگین نمود و از این رو با فراخوان "آناتول فرانس"، شخصیت دیگر فرهنگی-سیاسی، بیش از 300.000 نفر به خیابانها ریختند وبه این حکم اعتراض کردند.
باز هم عجیب تر این که فرزند "ژان ژورس" در جنگی کشته شد که پدرش آن را غیر ضروری و مرگ آور می دانست.
پس از قتل "ژورس" کم کم بین جناح های اصلاح طلب و انقلابی سوسیالیست ها اختلاف به وجود آمد. از این رو در سال 1920، یک بخش حزب به اصل گرایان سپرده شدو بخش دیگر تبدیل به حزب تازه ای به نام بخش فرانسوی "انترناسیونال کمونیسم" گردید و روزنامه "هومانیته" که ژورس" بنیان گزارش بود به این حزب سپرده شد.
با این حال تصویر "ژورس" برای همیشه در دل ملت به عنوان یکی از نمونه های صلح طلبی و کسی که مصائب جنگ را پیش بینی کرده بود و خواستار برگزیدن راههای دیپلماتیک برای حل مشکلات بود، جای گرفت . از آن پس هرگز این تصویر از ستونی که برآن قرار داده شده بود پائین نیامد.
گفتنی است که "ژورس"، بر خلاف "نیکلا سارکوزی"، رئیس جمهوری پیشین فرانسه که جهان را می پیماید و برای هر کنفرانس یک ساعته، بین 100 تا 150.000 یورو دریافت می کند تا به گفته شماری از تحلیل گران، به کشورهای دیگر یاد بدهد چگونه می توان اقتصاد کشوری رابه نابودی کشاند، اکثر پول هائی را که از کنفرانس های خود در سال 1911، در آمریکای لاتین، دریافت کرد به صندوق روزنامه " هومانیته" ریخت.
خاطره او به دنیای هنر، سینما و تلویزیون هم رخنه کرد.
از جمله "ژاک برل"، خواننده فقید، آلبوم "مارکیز، خود را با ترانه ای آغاز می کند که "ژورس" نام داردو در آن می پرسد: "چرا آنها ژورس را کشتند؟"

"پاریس 1900 : شهر نمایش"

تا روز 17 اوت نمایشگاه "پاریس 1900 : شهر نمایش" در محل "گران پاله" این شهر برگزار خواهد بود که نه تنها بیننده را به آغاز قرن بیستم یعنی زمان برگزاری "نمایشگاه جهانی" می برد، بلکه چگونگی شکل گیری و رایج شدن فرهنگ تفریح در میان مردم را نشان می دهد.
این نمایشگاه از ورای 600 اثر، نو آوری های فنی، شکوفائی روشنفکری و زیبائی پایتخت فرانسه که پایتخت "فرهنگ" غرب نامیده می شد، را به نمایش می گذارد.
گفتنی است که "نمایشگاه بین المللی" سال 1900، سر فصلی مهم برای شکل گیری شهر پاریس ایفا می کند. بدین دلیل که بدین مناسبت دو کاخ کوچک و بزرگ برای برگزاری نمایشگاه ساخته شدند که تا امروز نیز نیز نقش حامل جنبش های فرهنگی را با برگزاری نمایشگاههای بزرگ ایفا می کنند. اما از همه مهم تر ساختن برج ایفل در آن سوی رودخانه سن بود که قرار بود پس از پایان نمایشگاه برچیده شود و شماری آن را تهدیدی برای زیبائی پاریس می دانستند. در حالی که این برج امروز به عنوان نمادی برای این شهر به شمار می آید و میلیون ها توریست از سراسر جهان را به خود می کشاند.
البته ساختمان ایستگاه "انولید" و "اورسه" را هم نباید فراموش کرد که می بایست در کنار بناهای دیگر به میزبانی از 51 میلیون توریستی بپردازند که آن سال به پاریس آمدند. این توریست ها از همه مناطق فرانسه و اروپا به پاریس سرازیر شده بودندتا نو آوری ها را ببینند، یاد بگیرند، لباس بخرند، به خوردن و نوشیدن و همچنین تفریح های دیگر بپردازند. که از جمله آن ها رفتن به کاباره ها بود. گفتنی است که در آن سال نخستین فیلم "استریپ تیز" تهیه شد!!
در گوشه و کنار محله های مرکزی پاریس نگار خانه های هنری یکی پس از دیگری درهای خود را گشودندو نقاشان مهم چون "مونه"، "رنوآر" و "سزان" با استقبال بزرگی روبرو شدند. تا جائی که یک پاویلیون بزرگ در نمایشگاه 1900 به آثار "اوگوست رودن"، تندیس گر بنام اختصاص داده شدکه در اوج معروفعیت به سر می برد.
تابلوی مهم دیگر این نمایشگاه، تصویر یک زن پاریسی است که برای همه جهانیان سمبل شیکی و ظرافت به شمار می آید.

"جاز در مارسیاک"

یکی از فستیوال های مهم موسیقی جاز تابستانی، فستیوال "جاز در مارسیاک" است که در دهکده ای برگزار می شود که 1300 نفر جمعیت دارد اما طی فستیوال جمعیت آن به 200.000 نفر می رسد.
این فستیوال که در سال 1978 توسط افرادی علاقمند به جاز بدون هیچ گونه چشم داشت مالی به وجود آمد، توانسته طی این 37 سال نام های بزرگ موسیقی جاز، از جمله "ری چارلز" و "لیونل هامپتون" را به این دهکده بکشاند.
"جاز در مارسیاک" برای37 امین برگزاری خود که از روز 28 ژوئیه آغاز شده در روز 17 اوت پایان می پذیرد، از نمایند گان سبک های مهم جاز و به ویژه چهره های مهم این موسیقی میزبانی می کند. ریتم های برزیلی، اسپانیولی، کشورهای بالکان، آمریکا و آفریقائی- کوبائی مخلوط شده با موسیقی جاز هم در این فستیوال مورد توجه قرار می گیرد
بخش رسمی این فستیوال زیر یک چادر بزرگ برگزار می شود که گنجایش 5000 نفر را دارد و در صورت ریزش باران تماشاگران را محروم نمی کند. این محل در عین حال به همه امکان می دهد تا از کنسرتهای متعدد رایگان لذت ببرند.
در میان میهمانان امسال فستیوال "جاز در مارسیاک" می توان از "دی دی بریج واتر"خواننده سیاهپوست جاز، "لاکی پترسون"، نوازنده و خواننده سبک بلوز، "هربی هنکاک"، "وین شورتر"، "چیک کره آ" و شماری دیگر نام برد.
فستیوال امسال از "ادیت پیاف" و "بیلی هالیدی" خوانندگان فقید فرانسوی و آمریکائی بزرگداشت به عمل می آورد که هر دو در اوج هنر و جوانی در گذشتند.
گروه کوبائی "بونا ویستا سوسیال کلوب" که چند سال پیش "ویم وندرز"، کارگردان آلمانی در مستندی به همین نام، آن را به جهانیان شناسانده بود و هنرمندان آن در شماری از کشورها و از جمله آمریکا کنسرت هائی اجرا کردند، در یک دوره کنسرت "خداحافظی"، درمارسیاک هنرنمائی خواهند کرد. گفتنی است که شماری از هنرمندان کهن سال این کنسرت، یکی پس از دیگری، طی سالهای گذشته، درگذشتند و کمی جوان تر ها جای آنها را گرفتند.

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.