دسترسی به محتوای اصلی
مقاله ویژه

سوریه، روی دیگر سکه

رهبران ایران تعارف را کنار گذاشته‌اند و صریحا اعتراف می‌کنند که از هر وسیله ممکن برای نگاه داشتن بشار اسد بر اریکه قدرت استفاده می‌کنند. سقوط اسد، ایران را در منطقه فلج  کرده و ارتباط استراتژیک آن با حزب‌الله و دسترسی به مرزهای اسراییل را از بین برده و علاوه بر آن نفوذ این کشور در میان گروه‌های فلسطینی را نیز کاملا محدود می‌کند.

تبلیغ بازرگانی

نزدیک به چهارده ماه از شروع اعتراضات مردمی در سوریه می‌گذرد و شرایط نه تنها تغییری نکرده؛ بلکه روز به روز شکل پیچیده‌تری نیز به خود می‌گیرد. رسانه‌ها و سیاستمداران در سراسر دنیا بخش مهمی از اخبار خود را به سوریه اختصاص داده و تحریم‌های جهانی عملا این کشور را در تنگنا قرار داده است.
با این حال و علیرغم اینکه آمار رسمی اعلام شده حاکی از کشته شدن دست کم ده هزار نفر در درگیری‌های این کشور دارد، هنوز هیچ راه‌حلی برای خاتمه بخشیدن به بحران پیدا نشده است. موقعیت استراتژیک سوریه و نقش مهمی که این کشور در دهه‌های گذشته در خاورمیانه ایفا کرده باعث شده تا نوعی اهتمام جهانی و به خصوص منطقه‌ای نسبت به این کشور ایجاد شود.
اما چه عواملی باعث شده تا این کشور کماکان وضعیت بحرانی داشته باشد و شرایط کنونی و تحرکات جاری بیانگر چه تحولی در آینده است؟ چرا اکثر رهبران عربی که در سال گذشته با اعتراض مردمی مواجه شدند، ظرف مدت کمی سقوط کردند ولی پایه‌های حکومت سوریه هنوز هم به شکل جدی به لرزه در نیامده است؟

غافلگیری در قدم نخست

با شروع اعتراضات مردمی در تونس و آنچه که بعدها «بهار عربی» نام گرفت، اکثر کشورهای تاثیرگذار غربی و همچنین رهبران سنتی اعراب مثل عربستان و مصر دچار نوعی غافلگیری شدند. هیچکس گمان نمی‌کرد ملت‌های عرب که به رخوت و تن دادن به وضعیت حاکم معروف بودند، به ناگاه سر به شورش برداشته و علیه رهبران مستبد خود قیام کنند. سقوط زین‌العابدین بن‌علی بلافاصله اتاق‌های فکر و بررسی را در غرب فعال کرد تا این کشورها بار دیگر دچار این غافلگیری نشوند. حاصل این فعالیت، بلافاصله خود را در مصر نشان داد بطوریکه روند انقلاب جوانان این کشور به گونه‌ای با زیرکی تمام هدایت شد که عملا یک سال پس از سقوط حسنی مبارک، جوانان مصری به حاشیه رانده شده‌اند و هیچ چیز در این کشور تغییر نکرده است. قدرت کماکان در دست نظامیان و دستگاه اطلاعاتی مصر است و اخوان‌المسلمین نیز که گمان می‌رفت آخرین گروهی باشد که با آمریکا مصالحه خواهد کرد، در ترکیه رضایت آمریکایی‌ها را جلب کرده و قدرت را زیر نظر ارتش به دست گرفت.
تحولات دیگر کشورهای عرب نظیر لیبی، بحرین و یمن نیز به خوبی نشان داد که غرب دقیقا می‌داند چه می‌خواهد و از چه راهی قصد دارد به خواسته خود برسد. در حمله نیروهای ناتو، سرنوشت لیبی عملا در اداره این نیروها قرار گرفت تا اکنون که لیبی رو به سمت تجزیه می‌رود. بحرین و یمن نیز به عربستان سعودی سپرده شد تا در یکی نیروهای نظامی خود را وارد کرده و در دومی، ابتکارعملی را به اجرا درآورد که علی عبدالله صالح، جان سالم از خشم مردم به در برده و دولتی که بر سر کار می‌آید نیز به هیچ وجه از سیاست‌های منطقه‌ای عربستان منحرف نشود.
سوریه اما وضعیتی به کلی متفاوت دارد و حجم تبلیغات رسانه‌ای نیز در عمل مانع از آن می‌شود که کسی بتواند روی دیگر سکه را نیز نظاره کند. در سوریه نیز بسان دیگر کشورهای عربی، عنصری به نام غافلگیری از معادلات حذف شد تا همگان در انتظار شروع اعتراض مردمی باشند، اما از اینجا به بعد بود که وضعیت کاملا برخلاف پیش‌بینی‌های غرب تغییر کرد.
در ابتدا این باور وجود داشت که سناریوی مصر برای سوریه نیز قابل اجراست، بطوریکه اپوزیسیون سوریه را در ترکیه گرد هم آوردند تا توافقی نسبی میان آنها ایجاد شده و میان غرب و اپوزیسیون نیز تفاهمی ابتدایی شکل گیرد، چرا که مرزهای مشترک سوریه با اسراییل و سیاست‌های قدیمی این کشور در حمایت از حزب‌الله و حماس و هم‌پیمانی با ایران، مسائلی نبود که به سادگی بتوان از کنار آنها گذشت و سرنوشت کشور را به دست گروه‌هایی داد که سیاست آینده آنها مشخص نبود.
غرب و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن امید داشتند که اسد خیلی سریع سقوط کند و با سیطره بر سوریه، به خار گلویی که از سوی ایران «محور مقاومت» نام گرفته بود برای همیشه خاتمه دهند؛ اما عملا این اتفاق رخ نداد.

نقش روسیه و چین

روسیه در ابتدای بهار عربی و شروع تنش‌ها در لیبی با غرب به تفاهمی دست پیدا کرد تا بر اساس آن در مقابل عدم استفاده از حق وتو در شورای امنیت در پرونده لیبی، نقشی در آینده این کشور نفت‌خیز به دست آورد. با این حال، با سقوط قذافی عملا این آمریکا و فرانسه بودند که لیبی را در انحصار خود گرفته و روسیه دست خالی میدان را ترک کرد.
تجزیه سودان در قدم بعدی که به رهبری و مدیریت آمریکا شکل گرفت، زنگ خطری برای روس‌ها بود تا دریابند که در شرف از دست دادن محور قدرتمند و موثری در آفریقا و کشورهای عرب هستند. سودان یکی از بزرگ‌ترین معادن اورانیوم را در خود نهفته داشته و در کنار لیبی از مهم‌ترین کشورهای نفت‌خیز آفریقا هستند.
از این نقطه به بعد بود که موضع روس‌ها در قبال سوریه به شدت سخت و غیر قابل نفوذ شد. ظرف ماه‌های گذشته، هفته‌ای نیست که مسئولان آمریکایی و اروپایی برای جلب رضایت روسیه به این کشور سفر نکنند و پاسخ روسیه اما همواره جز این نیست که در مورد سوریه حتی ذره‌ای عقب‌نشینی نخواهند کرد.
خبرهای منتشر شده حاکی از این است که روسیه علاوه بر حمایت بی چون و چرا از دولت بشار اسد در شورای امنیت، این کشور را نیز به سلاح‌های مختلف مجهز کرده و اجازه نمی‌دهد تا پایه‌های دولت اسد به لرزه درآمده و پایگاه نظامی مهم روس‌ها در بندر طرطوس سوریه به خطر بیافتد. علاوه بر این، سقوط سوریه، عملا منطقه خاورمیانه را وارد دوره‌ای به کلی جدید می‌کند که در آن قطعا روس‌ها سهمی نخواهند داشت.
چین اما به عنوان یکی از مهم‌ترین قدرت‌های اقتصادی حال حاضر جهان، فصلی نو را در سیاست خارجی خود تجربه می‌کند. طبق سنت نانوشته‌ای که در سال‌های گذشته در شورای امنیت وجود داشت، چینی‌ها هیچگاه طرح قطعنامه‌ای را وتو نمی‌کردند و همواره در تصمیم‌گیری‌هایی که با آن اختلاف داشتند به رای ممتنع اکتفا کرده و بر روی وتو روسیه حساب می‌کردند.
اقدام چین در وتوی قطعنامه علیه سوریه به شکل همزمان با روسیه پیامی بسیار واضح برای غرب داشت مبنی بر اینکه چین از نظر قدرت اقتصادی و سیاسی به مرحله‌ای رسیده که دیگر خود را به عنوان یک ابرقدرت مطرح کرده و داعیه سهم‌خواهی از مسائل جهانی را سر دهد.
حال غرب با دو حریف قدر باید دست و پنجه نرم کند؛ حریفانی که در پرونده سوریه هیچکدام حاضر به کوتاه آمدن نبوده و به خوبی می‌دانند که اولین عقب‌نشینی در این پرونده با شکست نهایی تفاوت چندانی ندارد.

حمایت‌های ایران

در کنار روسیه و چین، ایران نیز نقش مهمی در سوریه ایفا می‌کند که دیگر بر کسی پوشیده نیست. رهبران ایران، تعارف را به کنار گذاشته‌اند و صریحا اعتراف می‌کنند که از هر وسیله ممکن برای نگاه داشتن بشار اسد بر اریکه قدرت استفاده می‌کنند. سقوط اسد، ایران را در منطقه فلج کرده و ارتباط استراتژیک آن با حزب‌الله و دسترسی به مرزهای اسراییل را از بین برده و علاوه بر آن نفوذ این کشور در میان گروه‌های فلسطینی را نیز کاملا محدود می‌کند.
بسیار طبیعی است که ایران برای حفظ نظام سوریه از تمامی راهکارهای خود اعم از ارسال سلاح و پول تا اعزام فرماندهان سپاه به سوریه استفاده کند. در معادلات جهانی که بر اساس منافع کشورها تعریف می‌شود، سوریه برای حکومت ایران پشتوانه‌ای بسیار قوی است که به جرأت می‌توان گفت پایه‌های سیاست خارجی ایران بر این کشور و نقش آن بنا نهاده شده است.
ایران در این زمینه موفق شده تا حمایت عراق را نیز جلب کرده و مسئولان این کشور را از سرنوشت مخوفی که در صورت سقوط نظام سوریه گریبانگیرشان می‌شود بترساند تا عراق به تنها کشور عربی تبدیل شود که در کنار ایران، روسیه و چین جزو حامیان نظام سوریه قرار گیرد.

تغییر وضعیت حاکم بر سوریه

حداقل ظرف یک ماه گذشته تغییراتی در سوریه صورت گرفته که به نوعی توسط رسانه‌ها نادیده گرفته می‌شود. قطر که خود را در چند سال گذشته به عنوان یکی از مهم‌ترین بازیگران سیاسی منطقه معرفی کرده، عملا برنامه‌های شبکه خبری الجزیره را تعطیل کرده و شبانه روز به موضوع سوریه می‌پردازد؛ کاری که در مورد هیچکدام از دیگر کشورهای عربی انجام نداده بود.
این حجم از تبلیغات جهانی در کنار تصاویر دهشتناکی که از خشونت‌های حاکم بر سوریه منتشر می‌شود باعث شده تا عملا روی دیگر سکه دیده نشود. این امکان وجود ندارد که نیروهای اپوزیسیون سوریه و به خصوص ارتش آزاد ملی به عنوان شاخه نظامی اپوزیسیون از پول و سلاح کشورهای عرب و در راس آنها قطر و عربستان بی‌بهره مانده باشند.
در اینجا مدعای دولت سوریه مبنی بر اینکه مخالفان اسد، مسلح هستند و از طرف نیروهای بیگانه تغذیه می‌شوند، صحیح به نظر می‌رسد. برخی تحولات در لبنان و عراق به خصوص درگیری‌هایی که در شمال لبنان رخ داد و سپس ورود ارتش سوریه به لبنان به بهانه پیگرد مخالفان نشانه‌هایی بودند از اینکه منابع تغذیه اپوزیسیون سوریه به سلاح و پول برای دولت سوریه روشن است.
خبرهای تائید نشده در محافل عرب همچنین حاکی از این است که دولت سوریه کشف کرده که بسیاری افسران خارجی در شهر حمص حضور داشتند که مشغول سازماندهی نیروهای اپوزیسیون بودند. به همین دلیل بود که شهر حمص و به خصوص منطقه بابا عمرو تبدیل به نقطه‌ای استراتژیک و حیاتی شد و درگیری‌های شدیدی را نیز شاهد بود. بازدید بشار اسد به عنوان رییس‌جمهور سوریه که مدت‌هاست در انظار عمومی ظاهر نمی‌شود از منطقه بابا عمرو حمص و سپس بیانیه دولت این کشور مبنی بر خاتمه یافتن «شورش‌ها» خود به خود اهمیت این نقطه استراتژیک را روشن می‌کند.
چهره‌های سنتی نزدیک به حکومت سوریه در لبنان خبر داده‌اند که ارتش سوریه موفق شده در شهر حمص، نظامیان خارجی را دستگیر کند که قصد دارد از آنان برای داد و ستد سیاسی با غرب استفاده کند.

کوفی عنان و عقبگرد غرب

تحولات برشمرده باعث شد تا عملا وضعیت در سوریه شکل کلافی سر درگم را به خود بگیرد، کلافی که دیگر با تهدید و شاخ و شانه کشیدن قابل حل نبود. در این مرحله، تعیین کوفی عنان به عنوان نماینده سازمان ملل برای حل بحران سوریه بیش از هر چیز بیانگر عقب‌نشینی غرب از مواضع سابق خود و تلاش برای یافتن راه‌حلی میانه است، هر چند که این راه‌حل هنوز پیدا نشده است.
کوفی عنان که به نزدیکی با آمریکا معروف است، از چهره‌های معتبر جهانی است که به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد از نام و اعتبارش برای کشتن وقت سوء استفاده شود. در واقع وقتی کوفی عنان می‌پذیرد که در پرونده سوریه وارد شود، یعنی خبرهایی پشت پرده وجود دارد که بیانگر امتیازدهی طرفین به یکدیگر و بارقه‌های امید برای حل و فصل هر چند موقت بحران است.

نتیجه

هر چند که هزاران کشته و وضعیتی به راستی بحرانی، حاصل چهارده ماه درگیری در سوریه است، اما نشانه‌ها حاکی از این هستند که راهی برای سقوط بشار اسد توسط کشورهای غربی پیدا نشده و اپوزیسیون این کشور نیز قدرت کافی برای سرنگونی اسد را ندارد. در کنار آن، غرب نیز در کنار عربستان و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن نمی‌تواند به شکست در این نقطه استراتژیک تن داده و به محور روسیه، چین و ایران امتیاز دهد؛ چرا که بعد از این همه تلاش، باقی ماندن اسد بر قدرت با از دست رفتن کامل رشته امور در خاورمیانه برای غرب مترادف است.
شش سال قبل و در بحبوحه جنگ اسراییل و حزب‌الله، کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا سخنانی تاریخی بر زبان آورد و از «به دنیا آمدن خاورمیانه جدید» سخن گفت. بسیار دور از انتظار و نامعقول است که این طرح به کلی به بایگانی رفته باشد. حال و پس از شکست نسبی غرب در سوریه و در شرایطی که وضعیت بیشتر از هر زمان دیگری بیانگر احتمال باقی ماندن اسد بر قدرت است، نگاه‌ها همه متوجه ایران شده و تهدیدات علیه تهران روز به روز افزایش می‌یابد.
حمله نظامی به ایران، سومین اقدام برای در هم شکستن محوری است که برای دهه‌ها غرب و هم‌پیمانانش را در منطقه آزار داده است. جنگ علیه حزب‌الله در عمل به شکست خورد؛ چرا که حزب‌الله بر خلاف نویدهای مسئولان آمریکایی و اسراییلی «محو» نشد. نبرد علیه نظام سوریه در آستانه شکست قرار دارد و حال سومین حلقه از این زنجیره باید آزمایش شود. مقدمه این اقدام در جدایی کامل جنبش حماس از ایران و سوریه تبلور یافت تا ایران یکی از بازوهای مهم منطقه‌ای خود را از دست بدهد.
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.