دسترسی به محتوای اصلی
مقاله ویژه

در مذاکرات بغداد چه گذشت؟ دلایل بازماندن از توافق بزرگ

ایران در ارزیابی خود از میزان علاقۀ غرب برای پرهیز از شکست مذاکرات بغداد دچار اشتباه شد. به همین دلیل، سقف خواسته های ابتدایی خود را در آغاز مذاکرات بالا برد، تا از راه چانه زنی، به حد اقل انتظارات خود دست یابد. در مقابل، برداشت غرب این بود که ایران در نتیجۀ تحریم‌ها در وضعیت دشواری قرار گرفته و برای نجات خود ناگزیر به تعامل شده است.

کنفرانس مطبوعاتی سعید جلیلی در بغداد
کنفرانس مطبوعاتی سعید جلیلی در بغداد Reuters
تبلیغ بازرگانی

مذاکرات اتمی بغداد برخلاف انتظارات گسترده ای که پیش از برگزاری آن شکل گرفته بود، در انتهای دور اول و سه ساعت پس از آغاز، عملا به بن بست رسید. تلاشهای روز دوم، منجمله سه دیدار دو جانبه جلیلی و خانم اشتون، و همچنین مذاکرات علی باقری با ریابکوف، رییس هیات نمایندگی روسیه، و ما ژائوشو، معاون وزیر خارجه و رییس هیات نمایندگی چین، تنها متوجه نجات گفتگوها از اعلام شکست کامل و حصول توافق برای ادامه گفتگوها بود.

پیش از برگزاری مذاکرات، اطلاعات اندکی پیرامون محتوای پیشنهادات و انتظارات متقابل انتشار یافته بود. بعد از انجام دیدارها پشت درهای بسته و اعلام ختم مذاکرات نیز اطلاعات رسمی در مورد موضوع گفتگوها به ترسیم خطوط کلی محدود ماند.

در طول مذاکرات هیچگونه سند کتبی مابین نمایندگان دو طرف مبادله نشد. ایران و نمایندگان گروه 1+5 نظرات خود را (به دلیل حساسیت خاص گفتگوها و علائق کشور های ثالث نسبت به نتایج آن ) به صورت شفاهی مطرح ساختند.

با این وجود محور مذاکرات، و ترسیم تصویر روشنی از خواسته های دو طرف، و حتی محتوای امتیازاتی که هر یک آماده ارائه مشروط به دیگری بودند، با اندکی تفاوت در قالب (و نه در محتوا) امکان پذیر بنظر میرسد.

کنار هم قرار دادن قطعات پراکنده ، منجمله اظهارات غیررسمی یک عضو هیات نمایندگی آمریکا به خبرگزاری آسوشیتد پرس در پایان دور اول گفتگوها، مصاحبه مفصل علی باقری معاون جلیلی، با خبرگزاری مهر، پنج هفته پیش از مذاکرات بغداد، اظهارات جلیلی در کنفرانس "اقتصاد مقاومتی" در تهران ، یک هفته پیش از حضور در بغداد، و اظهارات جداگانه خانم اشتون و جلیلی بعد از انجام مذاکرات بغداد، ترسیم تصویر گفتگوها را تا حدودی آسان میسازد.

خواسته های ایران

پیشنهادات ایران به مذاکرات بغداد که در پنج محور قرار داده شده بود، بیش و کم خلاصه ای بود از نامه مفصل، (شش صفحه ای) فاقد تداوم و ارتباط منطقی، که جلیلی بنام " بسته ایران" سه سال پیش به ژنو برده بود. مذاکرات ژنو به همین دلیل از نتیجه بازماند.

مسائل اتمی مستقیم ایران در مجموعۀ پنج محوری پیشنهادات و نظریات مطرح شده از سوی جلیلی در جلسه گفتگوهای بغداد در اقلیت قرار گرفته و به تاکید بر "حقوق قانونی" جمهوری اسلامی محدود ماند. ادامه غنی سازی اورانیوم (با استناد به مفاد ان.پی.تی) بمنظور تولید سوخت، بدون اشاره به درجه غلظت، و یا حجم مجاز غنی سازی، در راس نکات مرتبط با بخش اتمی نظرات ایران قرار داده شده بود.

در سایر محورها، خلع سلاح اتمی (انرژی اتمی برای همه، سلاح اتمی برای هیچکس)، ضرورت پیوستن اسرائیل به پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی و ضرورت انجام بازدید نمایندگان آژانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات اتمی اسرائیلی، دادن فرصت انتخاب به شیعیان و مخالفان حکومت در بحرین، برخورداری ایران از فرصت ایفای نقش در تعیین وضعیت سیاسی سوریه (مشابه با نقش عربستان در بحرین)و بالاخره لغو تحریم های یک جانبه اروپا و آمریکا قرار داده شده بود.

انتظارات و تعهدات غرب

متقابلاً نمایندگان غربی عضو گروه 1+5 خواستار قطع فوری غنی سازی اورانیوم با غلظت 20 در صد، خروج (بیش از 110 کیلو گرم) اورانیوم غنی سازی شده با غلظت 20 در صد از ایران (تحت هر نام-منجمله مبادله با رادیو داروها و یا تامین سوخت اتمی برای راکتور فرسوده آزمایشگاهی در تهران، و حتی فروش آن به کشور ثالث)، و تعطیل مرکز غنی سازی فوردو (قم) بودند.

در مذاکرات روز اول، موضوع ادامه غنی سازی اورانیوم با غلظت 3.5 تا 5 در صد، نه به منظور نفی و نه به صورت پذیرفتن آن به عنوان حق ایران مطرح نشد. این موضوع اخیر، بخصوص هیات نمایندگی ایران را در وضعیت دشواری قرار داد.

انتظار مطرح شده دیگر غرب، پیش از داخل شدن در هر نوع مذاکرات جدی تر با نمایندگان تهران، اعلام موافقت جمهوری اسلامی با انجام بازدید فوری از پارچین و تدوین جدول زمانی برای رفع ابهامهای آژانس بود.

متقابلاً غرب آماده بود که با فروش قطعات یدکی برای ناوگان هوایی فرسوده تجاری و مسافری ایران موافقت کند و اجرای مصوبۀ جامعۀ اروپا مبنی بر منع صدور بیمه نامه برای محموله های نفتی ایران را بمدت شش ماه از تاریخ اول ماه ژوئیه معوق بگذارد.

اشتباه محاسبه ایران

با استناد بر مطالب منتشره در مطبوعات، بخصوص رسانه های آمریکایی، ایران به این نتیجه رسیده بود که واشنگتن با ادامه غنی سازی اورانیوم با غلظت تا 5 درصد (و حجم محدود) طی مذاکرات بغداد موافقت خواهد کرد.

ایران همچنین در ارزیابی خود پیرامون میزان علاقه غرب برای پرهیز از شکست مذاکرات بغداد نیز دچار اشتباه شده بود. از این لحاظ، هیات نمایندگی ایران سقف خواسته های ابتدایی خود را در شروع مذاکرات افزایش داده بود، تا در جریان گفتگو ها و از راه چانه زنی، به حد اقل انتظارات اتمی، و بخشی از انتظارات غیر اتمی دست بیابد.

در نقطه مقابل، برداشت غرب از طبیعت مذاکره با ایران در بغداد، به هیچ وجه حاکی از رویارویی دو قدرت برابر نبود. استنباط غرب این بود، که ایران در نتیجه اعمال تحریمها در وضعیت دشواری قرار گرفته و برای نجات از دشواری های جاری، ناگزیر به تعامل شده است.

نحوه برخورد غرب با ایران در بغداد، با رفتاری که جامعه اروپا طی سالهای 2003 و 2004 در مقابل تهران اتخاذ کرده بود تفاوت اساسی داشت. در آن زمان، صحبت از تبدیل شدن ایران به شریک انرژی جامعه اروپا، انعقاد قرارداد همکاری های جامع اقتصادی با جامعه اروپا و استفاده از شرایط شریک ترجیحی (مشابه وضعیت همکاری های تجاری ترکیه با جامعه اروپا)، فروش راکتورهای اتمی پیشرفته به ایران، سرمایه گذاری در منابع نفت و گاز ایران، نوسازی ناوگان هوایی ایران، و پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی در میان بود. بعلاوه، حاکمیت سیاسی ایران نیز از "ضمانت های امنیتی و عدم مداخله خارجی در امور داخلی خود" برخوردار میشد.

اینبار در بغداد مجموعه امتیازهای مندرج در بسته کهنه شده اروپا، در بهترین شرایط، و به صورت شفاهی، محدود به فروش قطعات یدکی و تعویق منع صدور بیمه نامه محموله های نفتی شده بود.

هیات نمایندگی ایران در حالی حداکثر خواسته های خود را در اجلاس بغداد مطرح ساخت که آمریکا حتی در مورد قبول حد اقل آن نیز آماده نبود.

محدودیتهای واشنگتن

از جمله عوامل عدم آمادگی آمریکا برای واگذاری امتیاز به ایران، علاوه بر این برداشت واشنگتن که "اعمال تحریم ها جمهوری اسلامی را در تنگنای جدی قرارداده است"، بازدارنده های داخلی و خارجی آن کشور بود.

در سال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، اوباما به هیچ وجه مایل نیست که در مقابل ایران ضعیف دیده شود.

بعلاوه، آمریکا در قبال اسرائیل دارای تعهدات امنیتی است. این درحالی است که اسرائیل ضمن معرفی جمهوری اسلامی به عنوان "خطری که بقای آن کشور را مورد تهدید قرار داده"، رسما مخالفت خود را با غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران حتی با غلظت 3.5 درصد و با هر تعداد سانتریفیوژ، اعلام داشته است.

در وضعیتی مشابه با اسرائیل، عربستان سعودی و هم پیمانان نفت خیز آن کشور در حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز در مخالفت با برنامه های اتمی جمهوری اسلامی صف آرایی کرده اند.

کشور های یاد شده متعهد به جبران کاهش احتمالی صادرات نفت خام ایران به بازار، و افزایش تولید با هدف پیشگیری از افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی اند.

بی شک کفه تمایل آمریکا در جلب رضایت سعودی‌ها بسیار سنگین تر از تمایل آن کشور برای دادن امتیاز به ایران است. ایران در سال 2003 روزانه بیش از 2.5 میلیون بشکه نفت به بازار های جهان صادر می‌کرد. این ظرفیت اینک به کمتر از 1.5 میلیون بشکه در روز رسیده است. ایران فرصت استفاده از نفت ایران به عنوان یک سلاح را از دست داده است.

در بغداد تاکید کشورهای غربی بر ضرورت اجرای "پروتکل الحاقی" منع گسترش سلاحهای اتمی استوار بود. حال آنکه ایران بدون مطرح ساختن پروتکل الحاقی و مسئولیتهای مربوط به آن، تنها بر حقوق خود بر اساس پیمان ان.پی.تی اصرار داشت.

در مذاکرات بغداد، رفتار آمریکا یادآور مذاکره نمایندگان قدرت برتر، با طرف از نفس افتاده ای بود که برای رهایی از شکست نهایی، آماده سازش شده است. از این لحاظ نمایندگی واشنگتن تنها علاقمند به گفتگو پیرامون امتیازهایی بود که طرف مقابل آماده واگذاری است، و نه امتیازهایی که می‌باید در جریان یک معامله پایاپای عرضه کند.

سفر بلافاصله خانم وندی شرمن معاون وزیر خارجه و رییس هیات نمایندگی آمریکا در مذاکرات بغداد به اسرائیل، بعد از انجام ماموریت دو روزه وی در عراق، نشان داد که آمریکا در مورد تعهدات خود به اسرائیل حتی مایل به پرده پوشی هم نیست. در این مورد جامعه اروپا نیز بیش و کم در وضعیتی مشابه با آمریکا قرار دارد. اگر خانم وندی شرمن بعد از مذاکرات بغداد راهی تل‌آویو شد، خانم اشتون، پیش از رفتن به بغداد راهی تل‌آویو شده بود!
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.