ناگفتههایی دربارۀ شیعه در ایران Des non-dits sur le chiisme en Iran
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۳:۰۴
در قرن شانزدهم میلادی و قرنهای پس از آن، مذهب شیعه عامل وحدت ایرانیان و نیروی پایداری آنان در برابر امپراتوری سنیمذهب عثمانی در غرب و تاخت و تاز ازبکان سنّی در شرق بود. اما آیا امروز نیز شیعه میتواند چنین نقشی را عهدهدار شود؟
شنوندگان عزیز، سلام!
Chers auditeurs bonsoir
دربارۀ خاستگاه مذهب شیعه، باورهای نخستینِ آن، فرقههای ریز و درشتی که از آن برخاستهاند و اصول اعتقادی هریک از آنها، کتابهای زیادی به زبانهای گوناگون جهان نوشتهاند. امروز از یک میلیارد و ششصد میلیون مسلمان در جهان، 10 تا 15 در صد، یعنی نزدیک به 200 میلیون شیعهاند و بیشتر آنان در ایران و عراق زندگی میکنند. 89 در صد جمعیت 78 میلیونی ایران را شیعهمذهب و 9 در صد آن را سنیمذهب میدانند. 20 درصد کُردهای ایران شیعهمذهب اند. 55 درصد جمعیت 32 میلیونی عراق را نیز شیعیان تشکیل میدهند. شیعیان در دیگر کشورهای مسلمان نیز حضور دارند.
L’islam comprend deux branches rivales, le sunnisme, majoritaire, et le chiisme. En 2010, le nombre de musulmans dans le monde a été estimé à 1,6 milliard dont 85% à 90% sunnites et 10% à 15% chiites. Le chiisme représente donc environ 200 millions de musulmans. La plus forte communauté chiite se trouve en Iran. Sur une population totale de 78 millions d’habitants, 89% sont chiites, 9% sunnites. Le deuxième pays à majorité chiite est l’Irak où les chiites représentent 55% d’une population d’environ 32 millions d’habitants. Sur le plan confessionnel, les communautés chiites dans ces deux pays sont très homogènes mais sur le plan ethnique elles sont hétérogènes. Il s’agit du chiisme duodécimain, c’est-à-dire qui professe le culte des Douze Imams qui succédèrent au Prophète
در بیشتر کتابهای تاریخی، آغاز گرویدنِ جمعی ایرانیان را به مذهب شیعه با آغاز حکومت صفویه در سال 1501 میلادی همزمان میدانند. اما این دیدگاه تنها گوشهای از حقیقت تاریخی را بازمیتاباند. درست است که صفویان شیعه را به مذهب رسمی کشور تبدیل کردند، اما نباید فراموش کرد که این مذهب از زمان پدید آمدنش در عراق در بخش هایی از ایران کنونی به ویژه در مازندران و گیلان جایگیر شده بود. میدانید که اعراب چندین قرن پس از گشودن ایران که از سال 637 تا سال 651 میلادی طول کشید، نتوانستند بر این دو سرزمین کوهستانی دست یابند. در نتیجه، هنگامی که امویان در نیمۀ دوم قرن هفتم میلادی عرصه را بر شیعیان تنگ کردند، گروهی از آنان در گیلان و مازندران پناه جستند و این مذهب را در آنجا رواج دادند.
La divergence entre les chiites et les sunnites était au début une divergence politique. Le débat tournait essentiellement autour de la légitimité de celui qui devait accéder après la mort du Prophète en 632 au pouvoir politique. Les chiites ont d’abord contesté la légitimité du pouvoir des trois premiers califes, puis, après la mort d’Ali, le quatrième calife, celle du pouvoir des familles Omeyyades et Abbâssides. Les Omeyyades ont gouverné le monde musulman de 661 à 750. La persécution des chiites sous cette dynastie dont l’arrogance était insupportable pour les Iraniens, a conduit ces derniers à regarder d’un bon œil le chiisme. Par conséquent, bon nombre de chiites trouvèrent refuge dans les deux provinces côtières de la mer Caspienne au nord de l’Iran que les Arabes n’avaient pas encore conquises
پادشاهان شیعی آل بویه که از سال 945 تا 1055 میلادی بر ایران و عراق فرمان راندند، از گیلان و مازندران برخاستد که هر دو را در جغرافیای عرب «دیلم» مینامیدند. اگرچه این پادشاهان، شیعۀ دوازده امامی و تبلیغگر این مذهب بودند و مراسمی مانند محرم و عید غدیر را برگزار میکردند، اما هرگز به فکر تحمیل این مذهب به مردم نیفتادند. با این حال، پیش از به قدرت رسیدن صفویان، مذهب شیعه افزون بر گیلان و مازندران، در قم، اصفهان، کاشان، ری، تفرش، قصران یا کوهسران، بیهق، سرخس و دیگر شهرهای ایران جایگیر شده بود. شاه اسماعیل که به گفتۀ کسروی در دربار کارکیا میرزا در گیلان به مذهب شیعه گرویده بود، پس از تاجگذاری از علمای شیعه که بیشتر غیر ایرانی بودند و در خارج از ایران میزیستند دعوت کرد به ایران بیایند و مردم را به این مذهب دعوت کنند.
La dynastie chiite des Bouyides qui régna de 945 à 1055 sur l’Iran et l’Irak était issue de ces deux provinces caspiennes que les Arabes appelaient Deylam. Bien que chiites duodécimains, les rois bouyides n’ont jamais voulu imposer leur foi aux Iraniens. En fait, c’est au début du XVIe siècle que le chiisme fut érigé comme religion d’Etat sous l’impulsion des Safavides qui étaient à l’origine une confrérie soufie sunnite de la région d’Ardabil au nord-ouest de l’Iran, et qui s’est convertie au chiisme peu avant son arrivée au pouvoir en 1501. La conversion massive des populations sunnites de la Perse sous cette dynastie prendra du temps et, dans certaines régions périphériques, ne réussira pas
با آغاز حکومت صفویان در سال 1501 میلادی بود که ایران به دژِ استوار شیعه تبدیل شد. با این حال، بیشتر ایرانیان در میانۀ قرن هفدهم میلادی به این مذهب گرویدند و آمیزش نسبی فرهنگ ایرانی با اسلام شیعی در قرنهای پسین انجام گرفت و افسانههایی مانند ازدواج امام حسین با دختر یزدگرد ساخته شد. درست است که صفویان به نیروی شیعه وحدتی در میان ایرانیان پدید آوردند و در برابر امپراتوری قدرتمند عثمانی ایستادگی کردند، اما برخلاف نظر برخی از اسلامشناسان به ویژه هانری کربن که در میان روشنفکران ایرانی طرفداران زیادی دارد، شیعه، مذهب خاص ایرانیان نیست. بیشتر علمای بزرگ شیعه مانند «شیخِ مُفید»، «سید مرتضی عَلَمُ الهُدیٰ»، «علامۀ حِلّی»، «شهید اول»، «شهید ثانی» و علمای جَبَل عامل غیرایرانی بودند. به عکس، بیشتر مؤلفان کتابهای دینیِ اهل سنت ایرانی بودند.
Bien que depuis l’avènement de la dynastie safavide, l’Iran soit devenu le principal bastion du chiisme, il est inapproprié de dire que le chiisme est une invention iranienne. C’est surtout en Irak et non en Iran que se trouvent les principaux lieux saints du chiisme. Les événements fondateurs de cette religion qu’ils soient historiques ou légendaires se sont déroulés en Irak. Les grands jurisconsultes chiites étaient non-iraniens, alors qu’après l’avènement de l’islam, la Perse a fourni bon nombre de grands juristes sunnites. Chercher la trace des croyances de la Perse antique dans le chiisme d’aujourd’hui est une pure spéculation intellectuelle
به عقیدۀ بسیاری از مورخان، در قرن شانزدهم میلادی و قرنهای پس از آن، شیعه عامل وحدت ایرانیان و نیروی پایداری آنان در برابر امپراتوری سنیمذهب عثمانی در غرب و تاخت و تاز ازبکان سنّی در شرق بود. این عقیده میتواند درست باشد، اما آیا امروز نیز میتوان مذهب شیعه را وحدتبخش ایرانیان دانست؟ بعضی از ناظران خارجی با توجه به درگیرشدن ایران در عراق و سوریه، از قدرت فزایندۀ ایران شیعی در خاور میانه سخن میگویند. پرسش این است که آیا این مذهب در درون ایران نیز قدرتی وحدتبخش و فزایندهاست؟
La plupart des historiens s’accordent à dire que le chiisme a facilité la tâche des Safavides dans les guerres qu’ils ont menées contre les Ottomans sunnites à l’ouest et les Ouzbeks sunnites à l’est. On peut facilement acquiescer à cet avis, mais la question qui se pose est de savoir si aujourd’hui, avec les revendications confessionnelles en Iran et le réveil des identités ethniques, cette religion peut encore jouer le rôle du ciment de l’unité nationale ? Ce qui est certain est que les Iraniens de l’intérieur ne voient pas les choses de la même façon que les Iraniens de l’extérieur ou certains observateurs occidentaux
شاد و خرم باشید!
Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید