دسترسی به محتوای اصلی
زمینه ها و دیدگاه ها

موج جدید اعتراض ها در ایران و تغییر آرایش سیاسی نیروها

نتشر شده در:

حسین باقر زاده، معتقد است که جامعه به سمت دو قطبی شدن و برخوردهای شدید پیش می رود و این روند خطرناکی است که می تواند به خشونت سراسری بیانجامد و به اعتقاد علی افشاری، دیگر سیاست مشت آهنین از طرف حاکمیت جوابگو نیست و جنبش انقلابی دموکراسی خواهانه و درعین حال مسالمت آمیز ایران روز به روز تقویت خواهد شد.

درگیریهای 25 بهمن ماه
درگیریهای 25 بهمن ماه REUTERS
تبلیغ بازرگانی

حضور غیر منتظرۀ شمار زیاد معترضین در خیابان های تهران و برخی از شهرستان ها در روز 25 بهمن علیرغم تهدید و سرکوب حکومتی، معادلات سیاسی را در ایران به هم زد و شکسته شدن سکوتی که با ایجاد رعب و وحشت در جامعه مسلط شده بود، تحرکات سیاسی جدیدی در ایران بوجود آورد.
زمینه ها و زمانه های این هفته به بررسی پیامدهای این تغییر اختصاص دارد و جابجایی های صحنه سیاسی ایران را در سه وجه تعقیب می کند.
نخست، تغییرات کیفی جنبش اعتراضی ایران.
دوم، بررسی جایگاه رهبری اپوزیسیون و ارتباط آن با خواسته های معترضین.
وسوم موقعیت جبهه قدرتمندان حاکم شامل دولت، رهبری دینی و خطوط مختلف اصولگرایان.

آقایان حسین باقرزاده و علی افشاری تحلیلگران مسایل سیاسی ایران، مقیم انگلستان و آمریکا بصورت جداگانه در این بحث شرکت دارند.
بخش اول گفتگوها پیرامون محتوای سیاسی تجمعات 25 بهمن و ارتباط آن با مواضع و خواست رهبران کنونی جنبش اعتراضی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دور می زند.
علی افشاری و حسین باقرزاده، جنبش اعتراضی ایران را جنبشی متنوع ، غیر کلاسیک و در برگیرنده نظرات و نیروهای مختلف می بینند که تحت رهبری نمادین میرحسین موسوی و مهدی کروبی گرد هم آمده اند. به نظر آنان جنبش سبز جنبشی سازمان یافته نیست و ارتباطی ارگانیک میان رهبری و بدنه آن وجود ندارد و گروه های مختلف با خواسته های مختلف در آن حضور دارند.
حسین باقرزاده با تذکر این مطلب که خواست معترضین از حدی که رهبران سمبولیک جنبش سبز تعیین کرده اند، یعنی قانون اساسی فراتر رفته است، یادآوری می کند که تا وقتی که موسوی و کروبی از حرکت مردم حمایت کنند، مورد تأیید هستند.
علی افشاری، یادآوری می کند که برخی از نیروهای شرکت کننده در تجمعات اعتراضی، به رهبری سمبولیک نزدیک ترند و درچارچوب همین قانون اساسی کار می کنند ولی نیروهای دیگری هستند که بیشتر در اعتراضات خیابانی فعالند و معتقد به عبور از نظام سیاسی هستند و بطور مشخص رهبری جمهوری اسلامی را هدف قرار داده اند. به نظر علی افشاری این دسته تحت تأثیر حرکات آزادیخواهانه تونس و مصر و... از مدل های اصلاح طلبی گذشته اند و به سمت الگوهای انقلابی ساختار شکنانه گرایش دارند که حداقل تغییر قانون اساسی را می طلبد.
حسین باقرزاده نیز از پایان گرایش اصلاح طلبی در میان اپوزیسیون صحبت می کند و معتقد است که حکومت کنونی با سرکوب اصلاح طلبان و حذف نیروهای میانه رو، جنبش را به رادیکالیسم و ساختار شکنی سوق داده است. وی هشدار می دهد که این سیاست جامعه را دو قطبی می کند و خطرات زیادی به بار می آورد.
اما به نظر علی افشاری دوقطبی شدن جامعه امری گریز ناپذیر است. به تأکید وی بین دموکراسی و اقتدارگرایی راه سومی وجود ندارد و با سیاست سرکوبی که رهبری و حکومت ایران در پیش گرفته است، راهی برای مماشات و میانه روی باقی نمی ماند.
به نظر علی افشاری خطراتی که جامعه را تهدید می کند فراتر از دوقطبی شدن آن، وجود دیدگاه های رمانتیک و توهم آمیز و احساسی در جنبش دموکراسی خواهی است که برداشتی غیر واقعی از شرایط عرضه می کنند و در نتیجه راهکارهایشان بر واقعیات موجود استوار نیست.
تهدید دومی که به نظر علی افشاری جنبش سبز را در خطر قرار می دهد اینست که جریانی خاص در جنبش بخواهد خواسته های گروهی خود را به بقیه تحمیل کند. علی افشاری تأکید می کند که جنبش اعتراضی باید برآیند نظرات و دیدگاه های مشترک همه شرکت کنندگان آن باشد و رهبری باید با اعتقاد به تکثر نیروها و یافتن نقطه نظر مشترک آنان حرکت کند.
بخش دوم بحث به تغییرات سیاسی و جبهه بندی های درون حاکمیت اختصاص دارد.
بدنبال سرکوب اعتراضات مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری، جناح های مختلف در درون اصولگرایان با اطمینان به پیروزی خود، به برخوردهای درونی مشغول بودند و از هم اکنون خود برای رقابت های انتخایاتی آینده آماده می شدند. اما با ظهور مجدد معترضین در صحنه سیاسی و افزایش مطالبات آنان، نیروهای میانه رو وادار به موضع گیری و صف بندی در مقابل اصلاح طلبان شدند.
حسین باقرزاده، می گوید که سیاست حاکمیت در برابر جنبش سبز دو جنبه دارد، به این معنا که از یک طرف تظاهرات را به شدت سرکوب می کند و از سوی دیگر بر نیروهای میانی فشار می آورد تا از حالت بی طرفی بیرون بیایند. وی تأکید می کند که حذف نیروهای میانی عواقب خطرناکی برای جامعه دارد.
علی افشاری، می گوید که هراس رژیم او را وادار به عکس العمل می کند. یکی از این عکس العمل ها افزایش همگرایی نیروهای اصولگراست که به نظر وی بخشی از موضعگیری تند اصولگرایان منتقد، بصورت دستوری بوده و بخشی دیگر بصورت طبیعی برای دفاع از منافع گروهی صورت گرفته است. به نظر علی افشاری نکته جالبی که در موضعگیریهای سیاسی اخیر دیده می شود اینست که سطوح بالای اصولگرایان که پیش از این مواضع رادیکال تری به نسبت منتقدان داشتند اکنون ملایم تر شده اند و در حالیکه احمدی نژاد در صحبت های خود دولت را جدا می کند و برخورد ها را به گردن قوه قضائیه می اندازد، چهره های منتقد دولت مانند ناطق نوری، قالیباف، حسن روحانی و علی لاریجانی بیشتر به صحنه آمده اند و مواضع تند تری علیه مطالبات مسالمت آمیز مردم مطرح می کنند.
در سطوح پایین اصولگرایان و بخش های تند و افراطی که پایگاه اجتماعی احمدی نژاد را تشکیل می دهند، سایت هایی مثل رجا نیوز و فارس ، لباس شخصی ها و بسیجی ها در صف اول برخورد هستند.

بحثمان را بانگاهی به آینده، البته نه پیشگویانه که بر اساس نشانه های موجود پایان می دهیم.
حسین باقر زاده، با توجه به سیاست سرکوب خشن و حذف نقش میانجی گری در فضای سیاسی، معتقد است که جامعه به سمت دو قطبی شدن و برخوردهای شدید پیش می رود و این روند خطرناکی است که می تواند به خشونت سراسری بیانجامد و به اعتقاد علی افشاری، دیگر سیاست مشت آهنین از طرف حاکمیت جوابگو نیست و در میان مدت، شرایط کنونی برای نظام سیاسی ایران قابل تداوم نمی باشد. به نظر او جنبش انقلابی دموکراسی خواهانه و درعین حال مسالمت آمیز ایران روز به روز تقویت خواهد شد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.